معنی กฎ - جستجوی لغت در جدول جو
กฎ
قانون، حکومت کند
ادامه...
قانون، حُکومَت کُند
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อย่างนักกฎหมาย
وکالتی، مثل یک وکیل
ادامه...
وَکالَتی، مِثلِ یِک وَکیل
دیکشنری تایلندی به فارسی
การผิดกฎหมาย
غیرقانونی بودن، قانون شکنی
ادامه...
غِیرِقانونی بودَن، قانون شِکَنی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การทำให้ถูกต้องตามกฎหมาย
قانونی سازی، قانونی شدن
ادامه...
قانونی سازی، قانونی شُدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การทำให้ผิดกฎหมาย
غیرقانونی سازی
ادامه...
غِیرِقانونی سازی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การไม่ชอบด้วยกฎหมาย
غیرقانونی بودن
ادامه...
غِیرِقانونی بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การกระทำผิดกฎหมาย
عمل غیرقانونی
ادامه...
عَمَل غِیرِقانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความถูกต้องตามกฎหมาย
مشروعیت، قانونی بودن، قانونیّت
ادامه...
مَشروعِیَت، قانونی بودَن، قانونیَّت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความไร้กฎหมาย
بی قانونی
ادامه...
بی قانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความผิดกฎหมาย
غیرقانونی بودن
ادامه...
غِیرِقانونی بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีข้อกฎหมาย
بی قانون، مشکل قانونی ندارد
ادامه...
بی قانون، مُشکِل قانونی نَدارَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ออกกฎหมาย
قانون گذاری کردن، قانونگذاری کنید
ادامه...
قانون گُذاری کَردَن، قانونگُذاری کُنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างผิดกฎหมาย
بیش از حد، به صورت غیر قانونی، به طور غیرقانونی، به طور غیرمجاز، بی قانونی، غیرقانونی
ادامه...
بیش اَز حَد، بِه صورَت غِیرِ قانونی، بِه طُورِ غِیرِقانونی، بِه طُورِ غِیرِمُجاز، بی قانونی، غِیرِقانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างชอบด้วยกฎหมาย
مشروعانه، به صورت قانونی
ادامه...
مَشروعانِه، بِه صورَتِ قانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างถูกกฎหมาย
به طور قانونی، به صورت قانونی
ادامه...
بِه طُورِ قانونی، بِه صورَتِ قانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่าสัตว์ผิดกฎหมาย
شکار غیر قانونی کردن، شکار غیرقانونی
ادامه...
شِکار غِیرِ قانونی کَردَن، شِکار غِیرِقانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
กฎหมาย
حکم، قانون
ادامه...
حُکم، قانون
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้บัญญัติกฎหมาย
قانون گذار
ادامه...
قانون گُذار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ฝ่าฝืนกฎหมาย
قانون شکن، ناقض قانون
ادامه...
قانون شِکَن، ناقِض قانون
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ร่างกฎหมาย
قانون گذار
ادامه...
قانون گُذار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ละเมิดกฎหมาย
مجرم قانون، ناقض قانون
ادامه...
مُجرِم قانون، ناقِض قانون
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผิดกฎหมาย
غیرقانونی، قانون شکنی
ادامه...
غِیرِقانونی، قانون شِکَنی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประกาศว่าเป็นการกระทำผิดกฎหมาย
خارج از قانون اعلام کردن، اعلام کرد که این اقدام غیرقانونی است
ادامه...
خارِج اَز قانون اِعلام کَردَن، اِعلام کَرد کِه این اِقدام غِیرِقانونی اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประมวลกฎหมาย
کدگذاری کردن، کد حقوقی
ادامه...
کُدگُذاری کَردَن، کُد حُقوقی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้ถูกต้องตามกฎหมาย
قانونی کردن، مشروعیت بخشیدن
ادامه...
قانونی کَردَن، مَشروعِیَت بَخشیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
นักกฎหมาย
حقوق دان، وکیل، فقیه
ادامه...
حُقوق دان، وَکیل، فَقیه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ชอบด้วยกฎหมาย
مشروع، قانونی
ادامه...
مَشروع، قانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ถูกกฎหมาย
قانونی
ادامه...
قانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ถูกต้องตามกฎหมาย
قانونی
ادامه...
قانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ตามกฎหมาย
از نظر قانونی، طبق قانون، قانونی
ادامه...
اَز نَظَرِ قانونی، طِبقِ قانون، قانونی
دیکشنری تایلندی به فارسی
กฎระเบียบ
مقرّرات
ادامه...
مُقَرَّرات
دیکشنری تایلندی به فارسی
การออกกฎหมาย
قانون گذاری
ادامه...
قانون گُذاری
دیکشنری تایلندی به فارسی