جدول جو
جدول جو

معنی ডুবানো - جستجوی لغت در جدول جو

ডুবানো
غوطه ور شدن، فرو بردن، غرق کردن
دیکشنری بنگالی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سوزاندن، سوختن
دیکشنری بنگالی به فارسی
فرسوده، قدیمی، کهنه
دیکشنری بنگالی به فارسی
نفخ کردن، متورّم شدن، تورّم ایجاد کردن، در حال شکوفه دادن، شکوفا
دیکشنری بنگالی به فارسی
جوش آوردن، جوشیدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
پنهان کردن، پنهان شده است، پنهان
دیکشنری بنگالی به فارسی
خشک کردن
دیکشنری بنگالی به فارسی
جویدنی، جویدن، چسبناک
دیکشنری بنگالی به فارسی
آویزان بودن، آویزان کردن، قلع و قمع کردن، آویزان شدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
چرخش، چرخاندن، غلتیدن، جا به جا کردن، چرخیدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
چرت زدن، برای خوٰابیدن، خوابیدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
لرزش، تاب خوردن، سنگین کردن، تکان دادن، تلو تلو خوردن
دیکشنری بنگالی به فارسی
غرق شدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
آبگرفته کردن، خیس شده در آب
دیکشنری بنگالی به فارسی
باتلاقی کردن، غرق گل
دیکشنری بنگالی به فارسی