معنی ডুব - جستجوی لغت در جدول جو
ডুব
غرق شدن، شیب
ادامه...
غَرق شدن، شیب
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ডুবো
غرق شدن
ادامه...
غَرق شدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
খুব
بسیار
ادامه...
بِسیار
دیکشنری بنگالی به فارسی
ডুবে যাওয়া
غرق شدن
ادامه...
غَرق شدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
ডুবে না
غیرقابل غرق شدن، غرق نشو
ادامه...
غِیرِقابِلِ غَرق شُدَن، غَرق نَشو
دیکشنری بنگالی به فارسی
ডুবিয়ে দেওয়া
غوطه ور کردن، غرق شدن
ادامه...
غوطِه وَر کَردَن، غَرق شُدَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
ডুবানো
غوطه ور شدن، فرو بردن، غرق کردن
ادامه...
غوطه وَر شُدَن، فُرو بُردَن، غَرق کَردَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
ডুব দেওয়া
غوطه ور شدن، برای شیرجه رفتن
ادامه...
غوطه وَر شُدَن، بَرایِ شیرجِه رَفتَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
পানিতে ডুবানো
آبگرفته کردن، خیس شده در آب
ادامه...
آبگِرِفتِه کَردَن، خیس شُدِه دَر آب
دیکشنری بنگالی به فارسی
কাদায় ডুবানো
باتلاقی کردن، غرق گل
ادامه...
باتلاقی کَردَن، غَرق گُل
دیکشنری بنگالی به فارسی