معنی ঠিক - جستجوی لغت در جدول جو
ঠিক
اکی، درست است
ادامه...
اُکِی، دُرُست اَست
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
সঠিক
دقیق، درست است، صحیح، درست
ادامه...
دَقیق، دُرُست اَست، صَحیح، دُرُست
دیکشنری بنگالی به فارسی
দিক
جنبه، جهت
ادامه...
جَنبِه، جَهَت
دیکشنری بنگالی به فارسی
ঠিকানা দেওয়া
آدرس دادن، آدرس بده
ادامه...
آدرِس دادَن، آدرِس بِدِه
دیکشنری بنگالی به فارسی
ঠিকাদার
پیمانکار
ادامه...
پِیمانکار
دیکشنری بنگالی به فارسی
ঠিক করা যায় না এমনভাবে
به طور غیرقابل اصلاح، غیر قابل رفع
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ اِصلاح، غِیرِ قابِلِ رَفع
دیکشنری بنگالی به فارسی
পুনরায় সঠিকভাবে সাজানো
همراستا کردن، به درستی تنظیم مجدّد کنید
ادامه...
هَمراستا کَردَن، بِه دُرُستی تَنظِیم مُجَدَّد کُنید
دیکشنری بنگالی به فارسی
সঠিকভাবে চিহ্নিত করা
دقیقاً مشخّص کردن، به درستی شناسایی کنید
ادامه...
دقیقاً مُشَخَّص کَردَن، بِه دُرُستی شِناسایی کُنید
دیکشنری بنگالی به فارسی
সঠিকভাবে
دقیقاً، به درستی، با دقّت، به طور صحیح، حقاً، درست
ادامه...
دقیقاً، بِه دُرُستی، با دِقَّت، بِه طُورِ صَحیح، حَقاً، دُرُست
دیکشنری بنگالی به فارسی
সঠিকতা
درستی، صحّت، دقّت
ادامه...
دُرُستی، صِحَّت، دِقَّت
دیکشنری بنگالی به فارسی
সঠিক সময়ে
به موقع، در زمان مناسب
ادامه...
بِه مُوقِع، دَر زَمان مُناسِب
دیکشنری بنگالی به فارسی
সঠিক করা
راست کردن، درست کردن
ادامه...
راست کَردَن، دُرُست کَردَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
সুর সঠিক করা
تنظیم کردن لحن، لحن را درست دریافت کنید
ادامه...
تَنظِیم کَردَن لَحن، لَحن را دُرُست دَریافت کُنید
دیکشنری بنگالی به فارسی
সুর ঠিক করা
تنظیم کردن، لحن را تنظیم کنید
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، لَحن را تَنظِیم کُنید
دیکشنری بنگالی به فارسی
অসঠিক
غیردقیق، نادرست
ادامه...
غِیرِدَقیق، نادُرُست
دیکشنری بنگالی به فارسی
উপঠিকাদার
پیمانکار فرعی
ادامه...
پِیمانکار فَرعی
دیکشنری بنگالی به فارسی