معنی ঝরা - جستجوی لغت در جدول جو
ঝরা
چکنده، رها کردن
ادامه...
چِکَندِه، رَها کَردَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
করা
انجام دادن
ادامه...
اَنجام دادَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
ধরা
گرفتن، گرفتار شد، گرفتار کردن، تور انداختن
ادامه...
گِرِفتَن، گِرِفتار شُد، گِرِفتار کَردَن، تور اَنداختَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
ঝরানো
چکّه کردن، ریختن
ادامه...
چِکِّه کَردَن، ریختَن
دیکشنری بنگالی به فارسی