معنی চালক - جستجوی لغت در جدول جو
চালক
راننده خودرو، راننده
ادامه...
رانَندِه خودرُو، رانَندِه
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
চালাক
مکّار، باهوش، زرنگ، فریب کار، زرقانی، فریبنده، دغلکارانه
ادامه...
مَکّار، باهوش، زِرَنگ، فَریب کار، زَرقانی، فَریبَندِه، دَغَلکارانِه
دیکشنری بنگالی به فارسی
পরিচালক
مدیر، کارگردان
ادامه...
مُدیر، کارگَردان
دیکشنری بنگالی به فارسی
নৃত্য পরিচালক
رقص نگار، کارگردان رقص
ادامه...
رَقص نِگار، کارگَردان رَقص
دیکشنری بنگالی به فارسی
বেলুনচালক
بالن ران، بالن سوار
ادامه...
بالُن ران، بالُن سَوار
دیکشنری بنگالی به فارسی
বিমানচালক
خلبان، هوانورد
ادامه...
خَلَبان، هَوانَوَرد
دیکشنری بنگالی به فارسی
মোটরসাইকেল চালক
موتورسوار
ادامه...
موتُورسَوار
دیکشنری بنگالی به فارسی
ট্রাকচালক
کامیون دار، راننده کامیون
ادامه...
کامیون دار، رانَندِه کامیون
دیکشنری بنگالی به فارسی
ট্যাক্সি চালক
راننده تاکسی
ادامه...
رانَندِه تاکسی
دیکشنری بنگالی به فارسی
তথ্যচিত্র পরিচালক
مستندساز، کارگردان مستند
ادامه...
مُستَنَدساز، کارگَردان مُستَنَد
دیکشنری بنگالی به فارسی
একচক্রযান চালক
یک چرخه سوار، راننده تک چرخ
ادامه...
یِک چَرخِه سَوار، رانَندِه تَک چَرخ
دیکشنری بنگالی به فارسی