معنی ওষুধ - جستجوی لغت در جدول جو
ওষুধ
دارویی، دارو، معجون
ادامه...
دارویی، دارو، مَعجون
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
রক্ত পাতলা করার ওষুধ
ضد لخته، رقیق کننده های خون
ادامه...
ضِد لَختِه، رَقیق کُنَندِه های خون
دیکشنری بنگالی به فارسی