معنی উপশম - جستجوی لغت در جدول جو
উপশম
تسکین
ادامه...
تَسکِین
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
উপশম করা
کاهش دادن، مسکّن، تسکین دادن
ادامه...
کاهِش دادَن، مُسَکِّن، تَسکِین دادَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
সর্দি উপশম
کاهش احتقان، تسکین سرماخوردگی
ادامه...
کاهِش اِحتِقان، تَسکِین سَرماخُوردِگی
دیکشنری بنگالی به فارسی