معنی ढीला - جستجوی لغت در جدول جو
ढीला
سست، شل، تنبل، آزاد
ادامه...
سُست، شُل، تَنبَل، آزاد
دیکشنری هندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
गीला
مرطوب، خیس
ادامه...
مَرطوب، خیس
دیکشنری هندی به فارسی
नीला
آبی
ادامه...
آبی
دیکشنری هندی به فارسی
पीला
رنگ پریده، زرد، پریده رنگ
ادامه...
رِنگ پَریدِه، زَرد، پَریدِه رَنگ
دیکشنری هندی به فارسی
ढीलापन
افتادگی، شل بودن
ادامه...
اُفتادِگی، شُل بودَن
دیکشنری هندی به فارسی
ढीला करना
شل کردن، شل شدن، آرام کردن
ادامه...
شُل کَردَن، شَل شُدَن، آرام کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی