معنی ठोकर - جستجوی لغت در جدول جو
ठोकर
لغزش، تلو تلو خوردن
ادامه...
لَغزِش، تِلو تِلو خُوردَن
دیکشنری هندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
जोकर
شوخی کننده، جوکر
ادامه...
شوخی کُنَندِه، جوکِر
دیکشنری هندی به فارسی
ठोकर मारना
کوبیدن، لگد زدن
ادامه...
کوبیدَن، لَگَد زَدَن
دیکشنری هندی به فارسی
ठोकर खाना
دست و پا زدن، لغزش کردن، زمین خوردن، لنگ زدن
ادامه...
دَست و پا زَدَن، لَغزِش کَردَن، زَمین خُوردَن، لَنگ زَدَن
دیکشنری هندی به فارسی
ठोकर खाते हुए
به طور سکندری، در حالی که تلو تلو خوردن، سرگردان
ادامه...
بِه طُورِ سِکَندَری، دَر حالی کِه تِلو تِلو خُوردَن، سَرگَردان
دیکشنری هندی به فارسی