معنی ऑपरेशन - جستجوی لغت در جدول جو
ऑपरेशन
عملیّات
ادامه...
عَمَلیّات
دیکشنری هندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
परेशान
آزاردهنده، نگران، آشفته حال، آشفته
ادامه...
آزاردَهَندِه، نِگَران، آشُفتِه حال، آشُفتِه
دیکشنری هندی به فارسی
ऑपरेटर
اپراتور
ادامه...
اُپِراتُور
دیکشنری هندی به فارسی
ऑपरेशन पूर्व
قبل از عمل، قبل از عملیّات
ادامه...
قَبل اَز عَمَل، قَبل اَز عَمَلیّات
دیکشنری هندی به فارسی
ऑपरेशन के बाद
پس از عمل جرّاحی، بعد از عمل، پس از عمل
ادامه...
پَس اَز عَمَل جَرّاحی، بَعد اَز عَمَل، پَس اَز عَمَل
دیکشنری هندی به فارسی