جدول جو
جدول جو

معنی یکشبه - جستجوی لغت در جدول جو

یکشبه
(یِ شَمْ بَ / بِ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 40000گزی شمال باختری نورآباد و 2000گزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ کِ)
مرکز بلوک کیاکلا از توابع ساری و اشرف است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(یَ/ یِ شَمْ بَ / بِ)
نام روز دویم از ایام هفته. (ناظم الاطباء). ترجمه یوم الاحد است. (آنندراج). احد. (منتهی الارب). یکشنبد. روز دوم از روزهای هفته و آن پس از شنبه و پیش از دوشنبه است:
اگر توانی یکشنبه را صبوحی کن
کجا صبوحی نیکو بود به یکشنبد.
منوچهری.
یکشنبه است و دارد نسبت به آفتاب
بر روی آفتاب به من ده شراب ناب.
مسعودسعد.
روز یکشنبه آن چراغ جهان
زیر زر شد چو آفتاب نهان.
نظامی.
- یکشنبۀ بزرگ، عید فصح. (یادداشت مؤلف) : روز فصح ترسایان و مسلمانان، و آن روز یکشنبۀ بزرگ باشد از آنجا بیرون آیند به صحن کنیسه. (مجمل التواریخ والقصص). و رجوع به فصح شود.
- یکشنبۀ نو، نخستین یکشنبۀ روزه گشادن است پس از روزۀ بزرگ ترسایان که هفت هفته دارند. آغاز روزه از دوشنبه کنند و آخرش روزشنبه باشد و این یکشنبه روزه بگشایند و اندر این یکشنبه آلتها و افزارها و جامه ها نو کنند و بجکها و معاملتها از وی بشمرند. رجوع به التفهیم صص 248-250 شود.
، (اصطلاح نجوم) در علم احکام نجوم رب آن شمس است. و آن متعلق به آفتاب است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یکشنبه
تصویر یکشنبه
روز دوم از ایام هفته روز پس از شنبه و پیش از دوشنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکشنبه
تصویر یکشنبه
((~. شَ بِ))
روز دوم از ایام هفته
فرهنگ فارسی معین