خشکی. صلابت. درشتی. (ناظم الاطباء) ، بی حسی. (ناظم الاطباء). بی خبری. بی شعوری. خدری: چون عضو کسی را کرخی روی نمود از بهر علاج بایدش قی فرمود باید مالید بعداز آن روغن قسط چندانکه پدید گردد او را بهبود. حکیم یوسفی (از آنندراج)
خشکی. صلابت. درشتی. (ناظم الاطباء) ، بی حسی. (ناظم الاطباء). بی خبری. بی شعوری. خدری: چون عضو کسی را کرخی روی نمود از بهر علاج بایدش قی فرمود باید مالید بعداز آن روغن قسط چندانکه پدید گردد او را بهبود. حکیم یوسفی (از آنندراج)
معروف بن فیروز یا فیروزان بغدادی کرخی، مکنی به ابومحفوظ، از مشاهیر عرفاست. پدر و مادرش نصرانی مذهب بودند. معروف است در هفت سالگی برحسب ارشاد حضرت رضا (ع) اسلام آورد. سپس نزد داود طائی رفت و به ریاضت پرداخت سلسله ای از عرفای صوفیه سند طریقتی خویش را بدو و بواسطۀ او به حضرت رضا (ع) رسانده اند، هرچند بعضی در این اسناد تردیدکرده اند. فرقی که سند آنان به معروف می رسد، معروفیه شهرت دارند، از آنجمله اند: نعمت اللهی و نوربخشی ونقش بندی و سقطیان و جنیدیان. ابن خلکان اخبار و محاسن او را خارج از اندازه دانسته است. وی در دوم یا هشتم محرم سال 200 یا 202 یا 206 هجری قمری در بغداد درگذشت. (از ریحانه الادب ج 3 صص 356-357). مؤلف تذکره الاولیاء نویسد: او را کلماتی است عالی از آنجمله است: گفت علامت جوانمردی سه چیز است: یکی وفای بی خلاف، دوم ستایش بی خود، سوم عطائی بی سؤال. و گفت: چون حق تعالی به بنده خیری خواهد داد در عمل خیر بر وی بگشاید و در سخن بر وی ببندد و سخن گفتن مرد در چیزی که به کار نیاید علامت خذلان است و چون به کسی شری خواهد برعکس این بود. و گفت التماسی که کنی از آنجا کن که جمله درمانها نزدیک اوست و بدانک هرچه به تو فرومی آید، رنجی یا بلایی یا فاقه ای یقین می دان که فرج یافتن از آن در نهان داشتن است. (از تذکره الاولیاء چ اروپا ص 272). رجوع به تذکرهالاولیاء و دیگر کتب تراجم شود
معروف بن فیروز یا فیروزان بغدادی کرخی، مکنی به ابومحفوظ، از مشاهیر عرفاست. پدر و مادرش نصرانی مذهب بودند. معروف است در هفت سالگی برحسب ارشاد حضرت رضا (ع) اسلام آورد. سپس نزد داود طائی رفت و به ریاضت پرداخت سلسله ای از عرفای صوفیه سند طریقتی خویش را بدو و بواسطۀ او به حضرت رضا (ع) رسانده اند، هرچند بعضی در این اسناد تردیدکرده اند. فِرَقی که سند آنان به معروف می رسد، معروفیه شهرت دارند، از آنجمله اند: نعمت اللهی و نوربخشی ونقش بندی و سقطیان و جنیدیان. ابن خلکان اخبار و محاسن او را خارج از اندازه دانسته است. وی در دوم یا هشتم محرم سال 200 یا 202 یا 206 هجری قمری در بغداد درگذشت. (از ریحانه الادب ج 3 صص 356-357). مؤلف تذکره الاولیاء نویسد: او را کلماتی است عالی از آنجمله است: گفت علامت جوانمردی سه چیز است: یکی وفای بی خلاف، دوم ستایش بی خود، سوم عطائی بی سؤال. و گفت: چون حق تعالی به بنده خیری خواهد داد در عمل خیر بر وی بگشاید و در سخن بر وی ببندد و سخن گفتن مرد در چیزی که به کار نیاید علامت خذلان است و چون به کسی شری خواهد برعکس این بود. و گفت التماسی که کنی از آنجا کن که جمله درمانها نزدیک اوست و بدانک هرچه به تو فرومی آید، رنجی یا بلایی یا فاقه ای یقین می دان که فرج یافتن از آن در نهان داشتن است. (از تذکره الاولیاء چ اروپا ص 272). رجوع به تذکرهالاولیاء و دیگر کتب تراجم شود