جدول جو
جدول جو

معنی یکتمل - جستجوی لغت در جدول جو

یکتمل(یَ تَ مَ)
سجده گاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یحتمل
تصویر یحتمل
احتمال داده می شود، گمان می رود، شاید
فرهنگ فارسی عمید
(یَ تَ مِ)
گمان میرود و احتمال می دهد و شاید. (از ناظم الاطباء). شاید. مگر. ممکن است. بوکه. یمکن. ظاهراً. همانا. تواند بود. تواند بودن. (یادداشت مؤلف) :
دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی
که یحتمل که اجابت بود دعایی را.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از یحتمل
تصویر یحتمل
شاید، مگر، ممکن است، ظاهرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یحتمل
تصویر یحتمل
((یُ تَ مَ))
شاید، احتمال دارد
فرهنگ فارسی معین
احتمالاً، شاید، محتملاً
متضاد: محققاً
فرهنگ واژه مترادف متضاد