جدول جو
جدول جو

معنی یونکی - جستجوی لغت در جدول جو

یونکی
(یَ)
دهی است از دهستان فلارد بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 30هزارگزی خاور لردگان، با 249 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یانکی
تصویر یانکی
ینگی دنیایی، امریکایی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
رانکی. پاردم. تلفظی از رانکی. منسوب به ران. نواری پهن از چرم یا پارچه های ضخیم پشمی که در پشت ران و زیر کفل چارپایان (خر، استر، یابو) بندند و صحیح آن ’رانکی’ است یعنی مربوط به ران. (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
طایفه ای هستند از طوایف فارس که ییلاق آنها کوه خرمن کوه ضیمکان است و قشلاق آنها نواحی بلوک میمند می باشد و معیشت آنها از گوسفند است. (فارسنامۀ ناصری ص 332)
لغت نامه دهخدا
نامی است که مردم انگلستان به استهزا به مردم اتازونی داده اند و سپس از طرف جنوبی های آمریکا به شمالیها داده شده و اکنون در همه جا این نام از روی استهزا و خشم به امریکائیان اطلاق میشود، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد، واقع در 39000گزی شمال خاوری بجستان، با 498 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. مزرعۀ علی آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یانکی
تصویر یانکی
نامی تحقیرآمیز برای آمریکاییان خاصه نظامیان آمریکا
فرهنگ فارسی معین
آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی