- یون
- اتم یا گروهی از اتم ها که به دلیل گرفتن یا از دست دادن الکترون دارای بار منفی یا مثبت هستند
معنی یون - جستجوی لغت در جدول جو
- یون
- نمدزین، روپوش، روپوش زین اسب، جناغ زین، دفنوک، غاشیه
برای مثال از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد / وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون (عنصری - ۳۴۳)
پول خرد
- یون
- فلس و فلوس
- یون ((یُ))
- اتم یا گروهی از اتم های باردار است که یک یا چند الکترون از دست داده است
- یون
- نمد زین، روپوش زین
- یون
- ไอออน
- یون
- أيونٌ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۰۹ آیه
جمع بین، میانه ها، کران ها
جمع دین، وام ها وام های زماندار جمع دین وامها قرضها
اتم الکترولیت که حامل بار الکتریکی است
ناله و زاری فغان
شتر تندرو، شتر بزرگ، شتر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، خالۀ گردن دراز، جمل، ابل، ناقه، بعیر، اشتربرای مثال تو را کوه پیکر هیون می برد / پیاده چه دانی که خون می خورد (سعدی۱ - ۱۷۵)
اسب
اسب