جدول جو
جدول جو

معنی یومی - جستجوی لغت در جدول جو

یومی(یَ می ی)
منسوب به یوم. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یوم شود، روزانه و هرروزی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بومی
تصویر بومی
محلی مثلاً گیاهان بومی، کسی که در زادگاه خود زندگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رومی
تصویر رومی
از مردم روم، تهیه شده در روم، زبان و خط لاتین، (صفت نسبی، منسوب به روم شرقی و مخصوصاً آسیای صغیر) اهل روم شرقی، در موسیقی گوشه ای در بیات ترک، کنایه از سفید و روشن، نوعی پارچۀ گران قیمت، کنایه از خورشید
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یُو می یَ / یِ)
روزانه. هرروز. هرروزه. همه روزه. (یادداشت مؤلف). روزانه و هرروزی. (ناظم الاطباء) ، چیزی که هرروز به طور استمرار به کسی می دهند. (ناظم الاطباء). میاومه. آنچه مرتب هرروزی از نان و یا پول و جز آن کسی را دهند. آنچه هر روز دهند از مواجب و مزد و مانند آن. (یادداشت مؤلف).
- اخراجات یومیه، خرجهای هرروزی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَیْ یو)
محمد افندی بیومی. (1268 هجری قمری) ریاضیدان مصری، وی در نخستین هیأت علمی بسال 1241هجری قمری از طرف حکومت مصر به فرانسه رفت و پس از نه سال توقف در فرانسه بسال 1250 هجری قمری بمصر بازگشت و در مدرسه مهندسی بولاق در قاهره به تدریس آغاز کردو به اتفاق رفاعه بک بترجمه کتابهای تاریخی و جغرافیایی پرداخت. او راست: ثمرهالاکتساب (در علم حساب). جامع الثمرات (در مثلثات). الجبر و المقابله. و میکانیک و هندسۀ توصیفی. (از معجم المطبوعات العربیه)
لغت نامه دهخدا
(فَیْ یو)
منسوب به فیوم که جایی است در مصر. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(قَیْ یو)
قیوم بودن. قائم بالذات بودن. پایندگی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
مرخشگی بد شگونی شوری (شومی دامنی از جاش که دشتبان پیش از کوبیدن به سود خود بر می دارد پارسی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوحی
تصویر یوحی
خور هور
فرهنگ لغت هوشیار
رنگی است سبزمایل به سیاهی برنگ یشم: اگرمقدارکمی سرخ وزرد به سبز سیر اضافه کنند یشمی میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لومی
تصویر لومی
نکوهش سر زنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومی
تصویر مومی
منسوب به موم: مربوط به موم، (ساخته) از موم: (مجسمه مومی)
فرهنگ لغت هوشیار
بادبان، شهروند رم منسوب به روم (پایتخت ایتالیا) از مردم روم رمی، منسوب به روم (آسیای صغیر) از مردم آسیای صغیر. یا رومی و زنگی روز و شب. یا رومی و هندی روز و شب، نوعی جامه، آهنگهایی که از مملکت عثمانی به ایران آمده و اغلب وزن دو ضربی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یومیه
تصویر یومیه
روزانه، مخارج یومیه، هر روزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بومی
تصویر بومی
منسوب به شهر و بلاد، اهل محل، اهل ناحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دومی
تصویر دومی
در مرحله دوم دومین
فرهنگ لغت هوشیار
به خود ایستایی ورجاوندی خودمانی قیوم بودن قائم بالذات بودن پایندگی
فرهنگ لغت هوشیار
یک بغل غله که چاهخو و دشتبان هنگام برداشت و پیش از کوبیدن غله بردارند و آن عبارت از، 6 من تبریز غله است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رومی
تصویر رومی
([ع - فا]]، )
منسوب به روم، سفیدپوست، کنایه از روز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یشمی
تصویر یشمی
((یَ))
رنگ سبز تند، به رنگ یشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بومی
تصویر بومی
منسوب به بوم، اهل محل، اهل ناحیه، محلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یومیه
تصویر یومیه
((یُ یِ))
روزانه، مخارج روزانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یومیه
تصویر یومیه
روزانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بومی
تصویر بومی
محلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بومی
تصویر بومی
Endemic, Indigenous, Native, Natively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
Ethnic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومی
تصویر مومی
Waxen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
étnico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومی
تصویر مومی
ceroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بومی
تصویر بومی
эндемичный , коренной , на родном языке
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
этнический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بومی
تصویر بومی
endemisch, einheimisch, nativ
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قومی
تصویر قومی
ethnisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قومی
تصویر قومی
etniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومی
تصویر مومی
woskowy
دیکشنری فارسی به لهستانی