جدول جو
جدول جو

معنی یوسفجرد - جستجوی لغت در جدول جو

یوسفجرد(سِ)
دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاه، واقع در 22000گزی شمال خاوری سنقر و 1000گزی جنوب راه فرعی سنقر به خسروآباد، با 450 تن سکنه. آب آن از رود خانه دره چرملۀ خسروآباد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(جَ / جِ)
دهی است از رستاق رودبار قم. (تاریخ قم ص 136). ساسفجرد ایضاً بیب (بن جودرز) بناکرده است و بر عمارت آن مردی نام او بشتاسف موکل کرده است، پس در این هر دو نام تخفیف کردند و غلبه کردند و تغییر کردند گفتند ساسفجرد، و در اصل بشتاسفگرد بوده است. و قومی دیگر گویند که این دیه بشتاسف ملک بناکرده است. و طایفه ای دیگر گویند که معنی این دیه بزبان عجم ’شاه اسف کرده’ بوده است، یعنی ملک اسب خود اینجا براند، پس این دیه را بدین نام کردند. (تاریخ قم ص 85). شاسفجرد (با شین معجمه) از طسوج رودبار. (همان کتاب ص 114). شاشگرد حالیه نزدیک منظریۀ قم. (فهرست همان کتاب از سید جلال تهرانی)
لغت نامه دهخدا
(سو سَ جِ)
معرب سوسنگرد، بقول یاقوت و معجم البلدان یکی از قرای بغداد است. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به سوسنگرد شود
لغت نامه دهخدا