جدول جو
جدول جو

معنی یوزبانو - جستجوی لغت در جدول جو

یوزبانو
دهی است از دهستان جلگه زوزن بخش خواف شهرستان تربت حیدریه، واقع در 14000گزی باختررود و 9000گزی باختر پیش رو سلامی به قاین، با 136 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازبانو
تصویر نازبانو
(دخترانه)
بانوی ناز دار، بانوی زیبا و عشوه گر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یوزبان
تصویر یوزبان
تربیت کننده و نگهبان یوز، یوزبند، یوزدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یوزباشی
تصویر یوزباشی
فراشی که سردستۀ صد نفر باشد، فراش باشی
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 40000گزی جنوب باختری قیدار و 28000گزی راه مالرو عمومی، با 177 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
کلمه ترکی است (از: یوز، صد + باش، رئیس و سر + ی) و معنی ترکیبی آن سردار و رئیس صد نفر است، رئیس صد تن، قائد صده، (یادداشت مؤلف)، سردار صد کس، (آنندراج) : در زمان شاه عباس ماضی صد نفر از غلامان گرجی سفید را خواجه نموده یکی که از همه معتبرتر بودیوزباشی ایشان نموده اند و یوزباشی دیگر به جهت خواجه سرایان سیاه تعیین و به او نیز صد نفر تابین از خواجه های سیاه داده تا زمان شاه سلطان حسین یوزباشی آقایان سفید، ابراهیم آقا، و یوزباشی آقایان سیاه، الیاس بوده، هریک از یوزباشیان در دور حرم محترم عمارت و دستگاهی و ... داشتند، (از تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 19)، و رجوع به تذکرهالملوک ص 9، 13، 30، 37، 40 شود،
- یوزباشی گری، عمل و شغل یوزباشی: مشارالیه عمده ترین امراء ارکان دولت باهره ... و خدمت ایالت و حکومت و سلطنت و یوزباشی گری و تیول و مواجب قاطبۀ قورچیان برطبق عرض قورچی باشی و تعلیقۀ وزراء اعظم شفقت می شده، (از تذکرهالملوک ص 7)،
، در دورۀ قاجاریه منصبی بود بی عده معلوم رؤسای فراشان را و پس از آن دهباشی بود، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دُ زَ نَ / نِ)
دارای دوزبان. ذواللسانین. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوزبان شود
لغت نامه دهخدا
(دُ زَ)
دارای دو زبان بودن، منافقی و ریاکاری و نفاق. (ناظم الاطباء). رجوع به دوزبان شود
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 19/5هزارگزی خاوری اهر، با 249 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
از: یوز + بان، پسوند، کسی که محافظت می کند یوزهای شکاری را، (از ناظم الاطباء)، فهاد، (دهار)، فهاد، یوزبنده، یوزوان، (یادداشت مؤلف) :
برفتند با یوزبانان و فهد
گرازان و تازان سوی رود شهد،
فردوسی،
نشگفت اگر به قوت بخت تو یوزبان
از قرص آفتاب دهد یوز را پنیر،
ابن یمین،
ورجوع به یوز شود
لغت نامه دهخدا
نگاهدارنده یوزها، مامور تربیت و حفاظت یوزها کسی که از یوزهای شکاری محافظت می کند
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس صدتن، توضیح این کلمه اصلا اصطلاح نظامی است به معنی درجه داری که فرمانده صد نفر باشد و نظیرآن است ده باشی مین باشی ینجه باشی و نظایر آن... ولی اکنون به صورت لغتی تحقیرآمیز و سبک کننده ممکن است بکاررود وکسی رادرمقام تحقیرو استخفاف یوزباشی بخوانند: فلانکس بااین دک و پوزش یوز باشی خوش آب و هوا هم هست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوزباشی
تصویر یوزباشی
فراشباشی، فراشی که سر دسته صد نفر بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
ثنائيّ اللّغة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
Bilingual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
bilingue
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
이중 언어의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
دو زبانی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
দ্বিভাষিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
พูดสองภาษา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
wawili katika lugha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
iki dilli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
двуязычный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
zweisprachig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
דו-לשוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
द्विभाषी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
dwibahasa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
tweetalig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
bilingüe
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
bilingue
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
bilíngue
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
双语的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
dwujęzyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
двомовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دوزبانه
تصویر دوزبانه
バイリンガル
دیکشنری فارسی به ژاپنی