جدول جو
جدول جو

معنی یوزباشی - جستجوی لغت در جدول جو

یوزباشی
فراشی که سردستۀ صد نفر باشد، فراش باشی
تصویری از یوزباشی
تصویر یوزباشی
فرهنگ فارسی عمید
یوزباشی
رئیس صدتن، توضیح این کلمه اصلا اصطلاح نظامی است به معنی درجه داری که فرمانده صد نفر باشد و نظیرآن است ده باشی مین باشی ینجه باشی و نظایر آن... ولی اکنون به صورت لغتی تحقیرآمیز و سبک کننده ممکن است بکاررود وکسی رادرمقام تحقیرو استخفاف یوزباشی بخوانند: فلانکس بااین دک و پوزش یوز باشی خوش آب و هوا هم هست
فرهنگ لغت هوشیار
یوزباشی
فراشباشی، فراشی که سر دسته صد نفر بود
تصویری از یوزباشی
تصویر یوزباشی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یوز باشی
تصویر یوز باشی
سد بان سالار سدتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اونباشی
تصویر اونباشی
ترکی سرجوخه ترکی سرجوخه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوباشی
تصویر زوباشی
ترکی سردار سالار
فرهنگ لغت هوشیار
ولنگاری ولگردی عمل و فعل اوباش الواطی هرزگی فسق و فجور اشتغال بلهو و لعب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوزبان
تصویر یوزبان
تربیت کننده و نگهبان یوز، یوزبند، یوزدار
فرهنگ فارسی عمید
نگاهدارنده یوزها، مامور تربیت و حفاظت یوزها کسی که از یوزهای شکاری محافظت می کند
فرهنگ لغت هوشیار