جدول جو
جدول جو

معنی یهماء - جستجوی لغت در جدول جو

یهماء
(یَ)
زن بی عقل و بی فهم و دانش. ج، یهم. (ناظم الاطباء). تأنیث ایهم. (یادداشت مؤلف) ، دشت بی پایان بی راه و بی نشان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بیابان که در آن آب نبود. (مهذب الاسماء) ، سال نیک سخت تلخ کننده زیست مردم را. (منتهی الارب) (آنندراج). سال نیک سخت تلخ کننده بر مردم زیست و معیشت را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
جامه دریدن و کهنه گردانیدن. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ هم ء، به معنی جامۀ کهنه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فُ هََ)
جمع واژۀ فهیم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مؤنث ادهم. شتر مادۀ نیک خاکسترگون. (منتهی الارب) (آنندراج).
- حدیقهدهماء، مرغزار نیک سبز که از شدت سبزی و طراوت به سیاهی زند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج).
، یقال دهماءالناس، ای جماعتهم. (مهذب الاسماء) ، دیک دیرینه. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، گوسپند سرخ خالص، عدد بسیار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، هیأت مرد و گونۀ وی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گیاهی است پهنا که بدان دباغت کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) ، شب بیست و نهم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
علم طلسم است، (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
مؤنث هیمان. (منتهی الارب). رجوع به هیمان شود، دشت بی آب و بی نشان و بی راه. (منتهی الارب) (آنندراج). بیابان که در آن آب نبود. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) ، بیماریی است شتر را که به آشامیدن آب باران فراهم به بیابان حادث گردد. (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج العروس) : ناقه هیماء، شتری که به مرض هیام مبتلی باشد. (از اقرب الموارد). ج، هیام. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و هیمی ̍. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهماء
تصویر دهماء
بمعنی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهماء
تصویر اهماء
جامه دری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهماء
تصویر فهماء
جمع فهیم، دریافتگان، نلکایان، با فهم، دانایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهماء
تصویر فهماء
((فُ))
جمع فهیم
فرهنگ فارسی معین