یا یهودای اسخریوطی. یکی از شاگردان حضرت عیسی که درباره او غمز کرد. (التفهیم ص 250). تسلیم کننده مسیح که از حکایت و قصۀ او خبری مذکور نیست. (از قاموس کتاب مقدس). یهودای اسخریوطی. یکی از حواریون عیسی که مکان عیسی را به کهنه نمود و به روایات اسلامی به صورت عیسی درآمد و کهنه او را به گمان عیسی به دار آویختند. (یادداشت مؤلف)
یا یهودای اسخریوطی. یکی از شاگردان حضرت عیسی که درباره او غمز کرد. (التفهیم ص 250). تسلیم کننده مسیح که از حکایت و قصۀ او خبری مذکور نیست. (از قاموس کتاب مقدس). یهودای اسخریوطی. یکی از حواریون عیسی که مکان عیسی را به کَهَنه نمود و به روایات اسلامی به صورت عیسی درآمد و کَهَنه او را به گمان عیسی به دار آویختند. (یادداشت مؤلف)
یهودی و جهودگری. (ناظم الاطباء). یهودیه. یهود بودن. جهود بودن. یهودی بودن. (یادداشت مؤلف) ، رسم و آیین یهود. (ناظم الاطباء). جهودی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یهود و یهودی شود
یهودی و جهودگری. (ناظم الاطباء). یهودیه. یهود بودن. جهود بودن. یهودی بودن. (یادداشت مؤلف) ، رسم و آیین یهود. (ناظم الاطباء). جهودی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یهود و یهودی شود
یهودیه. نام ناحیتی در فلسطین. (یادداشت مؤلف). اسم قسمتی از فلسطین بوده است که مراجعت کنندگان از اسیری در آنجا سکونت ورزیدند و آن اراضی خشکی است واقع در میان کوهستان و دریای لوط که سنگهایش آهکی و خاکش کم و اهالی اش شبانند. (از قاموس کتاب مقدس). یکی از ایالت های تحت حکومت سلوکوس اول واقع در سوریه که ’ایدومه’ نیز نامیده اند. (از ایران باستان ج 3 ص 2101)
یهودیه. نام ناحیتی در فلسطین. (یادداشت مؤلف). اسم قسمتی از فلسطین بوده است که مراجعت کنندگان از اسیری در آنجا سکونت ورزیدند و آن اراضی خشکی است واقع در میان کوهستان و دریای لوط که سنگهایش آهکی و خاکش کم و اهالی اش شبانند. (از قاموس کتاب مقدس). یکی از ایالت های تحت حکومت سلوکوس اول واقع در سوریه که ’ایدومه’ نیز نامیده اند. (از ایران باستان ج 3 ص 2101)
قسمتی از شهر شهرستان قدیم (در محل فعلی سپاهان ’اصفهان’) که یهودیها در آن ساکن بودند. (یادداشت مؤلف). محله ای است در اصفهان. (از معجم البلدان). قسمتی از اصفهان. (دمشقی). و رجوع به نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 50 شود
قسمتی از شهر شهرستان قدیم (در محل فعلی سپاهان ’اصفهان’) که یهودیها در آن ساکن بودند. (یادداشت مؤلف). محله ای است در اصفهان. (از معجم البلدان). قسمتی از اصفهان. (دمشقی). و رجوع به نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 50 شود
رئیس قوم یهود که بختنصر با قومش وی را اسیر کرد و به بابل آورد و بعد به وسیلۀ آمل مردوک پادشاه بابل (560-552 قبل از میلاد) آزاد شد. (از کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 83). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 192 شود
رئیس قوم یهود که بختنصر با قومش وی را اسیر کرد و به بابل آورد و بعد به وسیلۀ آمل مردوک پادشاه بابل (560-552 قبل از میلاد) آزاد شد. (از کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 83). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 192 شود
ناجی و سردار جنگی و شجاع یهود متولد در حدود 200 قبل از میلاد و مقتول درسال 160 قبل از میلاد وی در سال 165 قبل از میلاد پس از مرگ پدرش ماتاتیاس که یهودیان را علیه شاه وقت سوریه (آنتیوخوس اپی فان) وادار به شورش کرده بود، سرکردگی شورش یهودیان را به عهده گرفت و رشادتهای بسیاری به خرج داد و سپاهیان پادشاه سوریه را در نزدیک حبرون به سختی شکست داد. سال بعد (164 قبل از میلاد) مرگ آنتیوخوس پادشاه سوریه دررسید و یهودا اورشلیم را متصرف شد و هدایای زیادی وقف معبد اورشلیم نمود. دو سال بعد (162 قبل از میلاد) جنگ دیگری بین سپاهیان پادشاه جدید سوریه (دمتریوس سوته) و یهودا درگرفت. یهوداابتدا فاتح شد ولی پس از چندی گرفتار سپاهیان نیرومند پادشاه سوریه شد و مقتول گردید (160 قبل از میلاد). در ادبیات و نوشته های تعدادی از نویسندگان غربی، یهودای مکابه به عنوان نمونۀ شجاعت و رشادت معرفی شده است
ناجی و سردار جنگی و شجاع یهود متولد در حدود 200 قبل از میلاد و مقتول درسال 160 قبل از میلاد وی در سال 165 قبل از میلاد پس از مرگ پدرش ماتاتیاس که یهودیان را علیه شاه وقت سوریه (آنتیوخوس اپی فان) وادار به شورش کرده بود، سرکردگی شورش یهودیان را به عهده گرفت و رشادتهای بسیاری به خرج داد و سپاهیان پادشاه سوریه را در نزدیک حبرون به سختی شکست داد. سال بعد (164 قبل از میلاد) مرگ آنتیوخوس پادشاه سوریه دررسید و یهودا اورشلیم را متصرف شد و هدایای زیادی وقف معبد اورشلیم نمود. دو سال بعد (162 قبل از میلاد) جنگ دیگری بین سپاهیان پادشاه جدید سوریه (دمتریوس سوته) و یهودا درگرفت. یهوداابتدا فاتح شد ولی پس از چندی گرفتار سپاهیان نیرومند پادشاه سوریه شد و مقتول گردید (160 قبل از میلاد). در ادبیات و نوشته های تعدادی از نویسندگان غربی، یهودای مکابه به عنوان نمونۀ شجاعت و رشادت معرفی شده است
نام برادر یوسف علیه السلام است از مادر دیگر. (برهان). نام پسر یعقوب و برادر یوسف. (ناظم الاطباء). نام پسر یعقوب و برادر یوسف. مادر وی لیا بود. (یادداشت مؤلف). نام برادر کلان یوسف (ع) که از مادر دیگر بود. (آنندراج). نام ارشد اولاد حضرت یعقوب علیه السلام است، از لایا (لیا) تولد یافته، حضرت داود و ملوک بنی اسرائیل وحضرت عیسی علیه السلام از نسل این شخص بوده اند. چهارمین پسر یعقوب که در بین النهرین تولد یافت و چون مادرش هنگام ولادت نهایت شکرگزاری را داشت بدان واسطه بدین اسم نامیده شد. (از قاموس کتاب مقدس) : چو یوسف نیست کز قحطم رهاند مرا چه ابن یامین چه یهودا. خاقانی. یعقوب هم به دیدۀ معنی بود ضریر گر مهر یوسفی به یهودا برافکند. خاقانی
نام برادر یوسف علیه السلام است از مادر دیگر. (برهان). نام پسر یعقوب و برادر یوسف. (ناظم الاطباء). نام پسر یعقوب و برادر یوسف. مادر وی لیا بود. (یادداشت مؤلف). نام برادر کلان یوسف (ع) که از مادر دیگر بود. (آنندراج). نام ارشد اولاد حضرت یعقوب علیه السلام است، از لایا (لیا) تولد یافته، حضرت داود و ملوک بنی اسرائیل وحضرت عیسی علیه السلام از نسل این شخص بوده اند. چهارمین پسر یعقوب که در بین النهرین تولد یافت و چون مادرش هنگام ولادت نهایت شکرگزاری را داشت بدان واسطه بدین اسم نامیده شد. (از قاموس کتاب مقدس) : چو یوسف نیست کز قحطم رهاند مرا چه ابن یامین چه یهودا. خاقانی. یعقوب هم به دیدۀ معنی بود ضریر گر مهر یوسفی به یهودا برافکند. خاقانی
نام خدای تعالی نزد یهود. (یادداشت مؤلف). یهوه از آغاز نام خدای مطلق قوم موسی نبود بلکه پیش از زمان وی بنی اسرائیل او را در رأس سه گروه نیمه خدایان: کروبیون (ابرها) ، صرافیون (مارهای بالدار) و الوهیون (خدایان گله های ابری) می دانستند. (از مزدیسنا و ادب پارسی ص 165). یهوه در انگلیسی خدا، رب ترجمه می شود، ولی هیچیک از این دو کلمه معنی دقیق یهوه نیست. یهود در قدیم این کلمه را به سبب مقدس بودن آن به طریق هزوارش ’یهوه’ می نوشتند و ’رب’تلفظ می کردند، اما اینکه معنی درست کلمه چیست، موضوعی است قابل بحث و نیز اینکه آیا صورت قدیم کلمه ’یهوه’ یا ’یهوه’ است پرسشی است که یکی بر دیگری مترتب می شود. در سفر خروج (3/14) یهوه ’منم که منم’ یا ’هستم آنکه هستم’ معنی می دهد. و شاید ’یاهو’ مخفف یهوه باشد. (قاموس کتاب مقدس). کلمه یهوه در زبان سامی از چهار حرف اصلی (ی، ه، و، ه) ساخته شده و تلفظ اصلی و ابتدایی این واژه ’یهو’ و ’یاهو’ بوده است و تلفظ یهوه ظاهراًتلفظ بعدی و ساختگی کلمه است، به معنی ابدیت و سرمدیت. بابلیها از نظر دنیای فانی و فنای کل مخلوقات ازلیت و ابدیت خداوند را با کلمه فوق بیان می کردند، ولی بیان معنی و شرح کامل این کلمه با واژه ها و الفاظ ممکن نیست. لفظ یهوه (به صورت تلفظ امروزی (ی ه و)) در فرهنگ ها و تداول تحریفی از کلمه فوق است و معنای مجازی ’سرور من’ و ’مولای من’ نیز به آن داده اند. صورتهای این کلمه را که به خط لاتین در ذیل این صفحه نقل شده است برخی صورت قدیمی فعل ’بودن’ به زبان عبری و اسم خاص ذات خداوند می دانند. از کلمه فوق دو معنی ’من هستم ذاتی که هست’ و ’من هستم ذاتی که من هستم’ استنباط می شود
نام خدای تعالی نزد یهود. (یادداشت مؤلف). یهوه از آغاز نام خدای مطلق قوم موسی نبود بلکه پیش از زمان وی بنی اسرائیل او را در رأس سه گروه نیمه خدایان: کروبیون (ابرها) ، صرافیون (مارهای بالدار) و الوهیون (خدایان گله های ابری) می دانستند. (از مزدیسنا و ادب پارسی ص 165). یهوه در انگلیسی خدا، رب ترجمه می شود، ولی هیچیک از این دو کلمه معنی دقیق یهوه نیست. یهود در قدیم این کلمه را به سبب مقدس بودن آن به طریق هزوارش ’یهوه’ می نوشتند و ’رب’تلفظ می کردند، اما اینکه معنی درست کلمه چیست، موضوعی است قابل بحث و نیز اینکه آیا صورت قدیم کلمه ’یهوه’ یا ’یهوه’ است پرسشی است که یکی بر دیگری مترتب می شود. در سِفْرِ خروج (3/14) یهوه ’منم که منم’ یا ’هستم آنکه هستم’ معنی می دهد. و شاید ’یاهو’ مخفف یهوه باشد. (قاموس کتاب مقدس). کلمه یهوه در زبان سامی از چهار حرف اصلی (ی، هَ، و، هَ) ساخته شده و تلفظ اصلی و ابتدایی این واژه ’یَهُو’ و ’یاهو’ بوده است و تلفظ یَهْوِه ظاهراًتلفظ بعدی و ساختگی کلمه است، به معنی ابدیت و سرمدیت. بابلیها از نظر دنیای فانی و فنای کل مخلوقات ازلیت و ابدیت خداوند را با کلمه فوق بیان می کردند، ولی بیان معنی و شرح کامل این کلمه با واژه ها و الفاظ ممکن نیست. لفظ یهوه (به صورت تلفظ امروزی (ی َ هَُ وَ)) در فرهنگ ها و تداول تحریفی از کلمه فوق است و معنای مجازی ’سرور من’ و ’مولای من’ نیز به آن داده اند. صورتهای این کلمه را که به خط لاتین در ذیل این صفحه نقل شده است برخی صورت قدیمی فعل ’بودن’ به زبان عبری و اسم خاص ذات خداوند می دانند. از کلمه فوق دو معنی ’من هستم ذاتی که هست’ و ’من هستم ذاتی که من هستم’ استنباط می شود
ویران کردن و خراب کردن و فاسد کردن و تلف کردن و پایمال کردن و محو کردن. (ناظم الاطباء). فراهم کردن و برهم زدن و خراب کردن مانند فراهم آوردن و برهم زدن خانه و عمارت. (از شعوری ج 2 ورق 447)
ویران کردن و خراب کردن و فاسد کردن و تلف کردن و پایمال کردن و محو کردن. (ناظم الاطباء). فراهم کردن و برهم زدن و خراب کردن مانند فراهم آوردن و برهم زدن خانه و عمارت. (از شعوری ج 2 ورق 447)
کلمه ای است که شبانان بدان خوانند یا زجر کنند و رانند. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شبانان در راندن شتر گویند یه یه و یهیا. (از تاج العروس ج 10 ص 421)
کلمه ای است که شبانان بدان خوانند یا زجر کنند و رانند. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شبانان در راندن شتر گویند یه یه و یهیا. (از تاج العروس ج 10 ص 421)
جهود و کسی که دارای دین یهود باشد منسوب به یهود، متدین بدین یهود: یعقوب اسحاق کندی یهودی بود اما فیلسوف زمانه خویش بود، گاهی به آدم جبان وترسو و مردنی وکم دل وجرات گفته میشود. یهوتی
جهود و کسی که دارای دین یهود باشد منسوب به یهود، متدین بدین یهود: یعقوب اسحاق کندی یهودی بود اما فیلسوف زمانه خویش بود، گاهی به آدم جبان وترسو و مردنی وکم دل وجرات گفته میشود. یهوتی