جدول جو
جدول جو

معنی ینیجه - جستجوی لغت در جدول جو

ینیجه(یِ جَ)
نام قصبۀ مرکز ناحیۀ ینیجه است در سنجاق کوملجنه از ولایت ادرنه و 2600 تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
ینیجه(یَ)
نام ناحیه ای است در سنجاق کوملجنه از ولایت ادرنه و 33 پارچه قریه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ گِ جَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان، واقع در 24000گزی شمال باختری زنجان، کنار راه تبریز، با 1155 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه است و بدانجا اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی است از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان، واقع در 20000گزی شمال باختری صحنه و 3000گزی خاور شوسۀ کرمانشاه به سنقر، با 420 تن سکنه. آب آن از رودخانه و کنگیرشاه است و بدانجا اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ جِ قَ)
دهی است از دهستان راهجرد بخش دستجرد شهرستان قم. در 24هزارگزی شرق دستجرد و 3هزارگزی راه شوسۀ قم به اراک، در دامنۀ سردسیری واقع و 133 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و انار و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(یُ جَ)
سعد را به لاطینیه ینجه نامند. (از حاشیۀ تذکرۀ ابن بیطار و یادداشت مؤلف). رجوع به سعد شود
لغت نامه دهخدا
(یِ جَ)
نام قضایی در ولایت سلانیک و به انضمام ناحیۀ تره جه آباد 89 پارچه قریه دارد و سکنۀ آن به 40394 تن می رسد که بیشتر آنان ترک و مسلمان و بقیه روم و بلغارند. محصولات عمده اش غلات و تنباکو می باشد. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنیجه
تصویر بنیجه
دفتر صادرات و واردات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ینجه
تصویر ینجه
یونجه
فرهنگ لغت هوشیار