جدول جو
جدول جو

معنی ینکور - جستجوی لغت در جدول جو

ینکور
(یَ)
طریق ینکور، راه نبهره و بر غیر قصد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). راه پنهانی و مخفی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جلسۀ آزمون کتبی که داوطلبان برای ورود به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی در آن شرکت می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
مسابقه (مخصوصاً برای ورود به دانشگاه یا مؤسسه ای دیگر). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
شنگور. کماچۀ دیرک خیمه یعنی تخته ای مدور و میان سوراخ که بر سر چوب خیمه محکم سازند، بادریسۀ دوک یعنی چوب و چرمی که بر گلوی آن کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به شنگور شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ادموند هوات د (1822- 1896 میلادی). در نانسی متولد شد. وی رمان نویس رئالیست فرانسوی و نویسندۀ ژرمنی لاسرتو، رنه موپرن و هنر در قرن هیجدهم و غیره است
لغت نامه دهخدا
(مَ)
انکارکرده شده و ناشناخته. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مجهول. ج، مناکیر. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
طریق نیکور، راه غیر معهود و بر غیر قصد و نبهره. (ناظم الاطباء). درست آن ینکور است به تقدیم یاء بر نون. رجوع به ینکور و رجوع به اقرب الموارد و متن اللغه شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
سخت رمنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان تهرود بخش راین شهرستان بم، در 43هزارگزی جنوب شرقی راین، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات و پسته، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(فَ جَ)
ناشناختن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (از آنندراج). نکر. نکر. نکیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). نکر. (متن اللغه). رجوع به نکر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کنکور
تصویر کنکور
هم آهنگی، همکاری، مسابقه، رقابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماینکور
تصویر ماینکور
لاک ناخن (زنان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنکور
تصویر کنکور
((کُ))
مسابقه، امتحان ورودی
فرهنگ فارسی معین
آزمایش، آزمون، امتحان، مسابقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد