شنگور. کماچۀ دیرک خیمه یعنی تخته ای مدور و میان سوراخ که بر سر چوب خیمه محکم سازند، بادریسۀ دوک یعنی چوب و چرمی که بر گلوی آن کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به شنگور شود
شنگور. کماچۀ دیرک خیمه یعنی تخته ای مدور و میان سوراخ که بر سر چوب خیمه محکم سازند، بادریسۀ دوک یعنی چوب و چرمی که بر گلوی آن کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به شنگور شود
طریق نیکور، راه غیر معهود و بر غیر قصد و نبهره. (ناظم الاطباء). درست آن ینکور است به تقدیم یاء بر نون. رجوع به ینکور و رجوع به اقرب الموارد و متن اللغه شود
طریق نیکور، راه غیر معهود و بر غیر قصد و نبهره. (ناظم الاطباء). درست آن ینکور است به تقدیم یاء بر نون. رجوع به ینکور و رجوع به اقرب الموارد و متن اللغه شود
دهی است از دهستان تهرود بخش راین شهرستان بم، در 43هزارگزی جنوب شرقی راین، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات و پسته، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان تهرود بخش راین شهرستان بم، در 43هزارگزی جنوب شرقی راین، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات و پسته، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)