جدول جو
جدول جو

معنی یلفان - جستجوی لغت در جدول جو

یلفان
(یُ)
دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان، واقع در 10000گزی جنوب خاور همدان و 6000گزی جنوب شوسۀ همدان به ملایر، با 1271 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است و تابستان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یلمان
تصویر یلمان
قسمت برندۀ تیغ، لبۀ تیغ، ضرب شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
هردو شوی هردو خواهر. ج، اسلاف. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَفْ فا)
ترش و شیرین (دزی) لب ترش
لغت نامه دهخدا
(یَ)
ضرب شمشیر. (ناظم الاطباء). خواباندن تیغ. (آنندراج) :
سینۀ ماهی و پشت گاو درهم داشت راه
تیغ را تا دست اوایما به یلمان کرده بود.
ملاوحشی (از آنندراج).
ز گرد سپاهم فلک در نقاب
ز یلمان تیغم یلان در حساب.
حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ فَحْ حُ)
دلف (د / د ل ) . (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به دلف شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ایل کرد پیشکوه است که یکی از طوایف اربعه از طوایف پیش کوه ایلات کرد ایران است، و در شمال غربی لرستان بین کرمانشاه، هرسین، الیشتر سکونت دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
یکی از بخشهای شهرستان خرم آباد است. این بخش در شمال باختری شهرستان واقع و حدود آن بشرح زیر است: از خاور به کوه و بخش سلسله، از شمال به منطقۀکرمانشاه، از غرب به رود خانه صیمره و گاماسیاب، ازجنوب به بخشهای طرهان و چگنی. آب آن از رودخانه های بادآور، کفراش، گیزه رود، حسن کاویار توده تیزآب قند وقنوات و چشمه های متفرقه تأمین میشود محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و پشم است. راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه از این بخش میگذرد. این بخش از 5 دهستان بشرح زیر تشکیل گردیده است: 1- دهستان نورعلی دارای 41 آبادی و 9800 تن سکنه. 2- دهستان خاوه با 30 آبادی و 8800 تن سکنه. 3- دهستان کاکاوند با 99 آبادی و 19600 تن سکنه. 4- دهستان ایتیوند با 54 آبادی و 000، 10 تن سکنه. 5- دهستان میربک با 58 آبادی و 13400 تن سکنه. که جمع آن 282 آبادی و 62600 تن سکنه می شود. ساکنین از طایفۀ موسیوند، میربیک، نورعلی، ایتیوند و کاکاوند خاوه میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 6)
لغت نامه دهخدا
(غُ فَ)
موضعی است. (منتهی الارب) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ لَ)
تثنیۀ قلف. هر دو کرانۀ بروت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ)
مانده ای که بعجز کار کند (و الصواب بالغین). (منتهی الارب). رجوع به طلغان شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دو هزار. تثنیۀ الف در حالت رفع. رجوع به الف و الفین شود
لغت نامه دهخدا
(خِ)
تثنیۀ خلف. منه: له ولدان خلفان، او راست دو فرزند یکی دراز و دیگری کوتاه و یا یکی سپید و دیگری سیاه و همچنین است له عیدان و امتان خلفان. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
یلانشان. نام پهلوانی بوده است تورانی که بر دست بیژن مبارز ایرانی کشته شد و او را یلانشان نیز گفته اند. (آنندراج) (از برهان). و رجوع به یلانشان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلفان
تصویر سلفان
جمع سلف، جوجه کبکان، جمع سلف، هم زلفان همریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفان
تصویر لفان
انار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یلمان
تصویر یلمان
((یَ))
لبه تیغ، ضرب شمشیر
فرهنگ فارسی معین