شب آخر پاییز و اول زمستان که مقارن است با ولادت حضرت عیسی و اول دی ماه، دراز ترین شب سال شمسی، کنایه از تاریک و طولانی، شب چلّه، شب یلدا برای مثال باد آسایش گیتی نزند بر دل تنگ / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود (سعدی۲ - ۴۳۶)
شب آخر پاییز و اول زمستان که مقارن است با ولادت حضرت عیسی و اول دی ماه، دراز ترین شب سال شمسی، کنایه از تاریک و طولانی، شَبِ چِلِّه، شَبِ یَلدا برای مِثال باد آسایش گیتی نزند بر دل تنگ / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود (سعدی۲ - ۴۳۶)
لغت سریانی است به معنی میلاد عربی، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است و در آن شب یا نزدیک بدان، آفتاب به برج جدی تحویل می کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام میشود. شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی از شعرا مانند سنایی و امیرمعزی که به عنوان شاهد در زیر می آید رابطۀ بین مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست ویکم دسامبر فرانسوی. (از برهان، آنندراج، حواشی علامه قزوینی بر آثارالباقیه، شرح پورداود در یشتها، فرهنگ فارسی معین و یادداشت مؤلف) : چون حلقه ربایند به نیزه تو به نیزه خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا. عنصری. نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند. منوچهری. گرنیابد خوی ایشان درنیابد خلق را روز روشن در بر دانا شب یلدا شود. ناصرخسرو. قندیل فروزی به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا. ناصرخسرو. او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا. ناصرخسرو. کرده خورشید صبح ملک تو روز همه دشمنان شب یلدا. مسعودسعد. ایزد دادار مهر و کین تو گویی از شب قدر آفرید و از شب یلدا زانکه به مهرت بود تقرب مؤمن زانکه به کینت بود تفاخر ترسا. امیرمعزی. به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا. سنایی. تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا. خاقانی. گر آن کیخسرو ایران و تور است چرا بیژن شد اندر چاه یلدا. خاقانی. آری که آفتاب مجرد به یک شعاع بیخ کواکب شب یلدا برافکند. خاقانی. همه شبهای غم آبستن روز طرب است یوسف روز به چاه شب یلدا بینند. خاقانی. با جفای تو بر که خورد از عمر شب یلدا رفو که کرد پرند. خاقانی. هست چون صبح آشکارا کاین صباح چند را بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من. خاقانی. در شبهای یلدای ظلم که آفتاب ملک من به مغرب زوال افول نماید چراغ فراغ چگونه افروزند. (سندبادنامه ص 40). سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شاید که درازنامی از نام مسیح یافت یلدا. سیف اسفرنگ. روز رویش چو برانداخت نقاب از سر زلف گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست. سعدی. همه بر آن همه دردم امید درمان است که آخری بود آخر شبان یلدا را. سعدی. یاد آسایش گیتی بزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود. سعدی. برآی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم. سعدی. نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست شب فراق تو هرگه که هست یلدایی ست. سعدی. شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست گریه های سحرم را اثری پیدا نیست. ؟ (از انجمن آرا). در سالی اگر شبی ست یلدا در یک مه آن صنم دو یلداست. رضاقلیخان هدایت
لغت سریانی است به معنی میلاد عربی، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است و در آن شب یا نزدیک بدان، آفتاب به برج جدی تحویل می کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام میشود. شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی از شعرا مانند سنایی و امیرمعزی که به عنوان شاهد در زیر می آید رابطۀ بین مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست ویکم دسامبر فرانسوی. (از برهان، آنندراج، حواشی علامه قزوینی بر آثارالباقیه، شرح پورداود در یشتها، فرهنگ فارسی معین و یادداشت مؤلف) : چون حلقه ربایند به نیزه تو به نیزه خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا. عنصری. نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند. منوچهری. گرنیابد خوی ایشان درنیابد خلق را روز روشن در بر دانا شب یلدا شود. ناصرخسرو. قندیل فروزی به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا. ناصرخسرو. او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا. ناصرخسرو. کرده خورشید صبح ملک تو روز همه دشمنان شب یلدا. مسعودسعد. ایزد دادار مهر و کین تو گویی از شب قدر آفرید و از شب یلدا زانکه به مهرت بود تقرب مؤمن زانکه به کینت بود تفاخر ترسا. امیرمعزی. به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا. سنایی. تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا. خاقانی. گر آن کیخسرو ایران و تور است چرا بیژن شد اندر چاه یلدا. خاقانی. آری که آفتاب مجرد به یک شعاع بیخ کواکب شب یلدا برافکند. خاقانی. همه شبهای غم آبستن روز طرب است یوسف روز به چاه شب یلدا بینند. خاقانی. با جفای تو بر که خورد از عمر شب یلدا رفو که کرد پرند. خاقانی. هست چون صبح آشکارا کاین صباح چند را بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من. خاقانی. در شبهای یلدای ظلم که آفتاب ملک من به مغرب زوال افول نماید چراغ فراغ چگونه افروزند. (سندبادنامه ص 40). سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شاید که درازنامی از نام مسیح یافت یلدا. سیف اسفرنگ. روز رویش چو برانداخت نقاب از سر زلف گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست. سعدی. همه بر آن همه دردم امید درمان است که آخری بود آخر شبان یلدا را. سعدی. یاد آسایش گیتی بزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود. سعدی. برآی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم. سعدی. نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست شب فراق تو هرگه که هست یلدایی ست. سعدی. شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست گریه های سحرم را اثری پیدا نیست. ؟ (از انجمن آرا). در سالی اگر شبی ست یلدا در یک مه آن صنم دو یلداست. رضاقلیخان هدایت
یکی از ملازمان حضرت عیسی (ع) بوده است. (برهان) (از ناظم الاطباء). اما ظاهراً از بیت ’به صاحب دولتی پیوند...’ سنایی بعض فرهنگ نویسان (از جمله مؤلف برهان) پنداشته اند که ’یلدا’ نام یکی از ملازمان عیسی بوده است، ولی چنین نامی در زمرۀ ملازمان او در مأخذی دیده نشده و ’چاکری’ کردن هم در بیت سنایی به معنی اختصاص یافتن زمان مزبور به ولایت وی می باشد. (پورداود، یشتها ج 1 ص 419)
یکی از ملازمان حضرت عیسی (ع) بوده است. (برهان) (از ناظم الاطباء). اما ظاهراً از بیت ’به صاحب دولتی پیوند...’ سنایی بعض فرهنگ نویسان (از جمله مؤلف برهان) پنداشته اند که ’یلدا’ نام یکی از ملازمان عیسی بوده است، ولی چنین نامی در زمرۀ ملازمان او در مأخذی دیده نشده و ’چاکری’ کردن هم در بیت سنایی به معنی اختصاص یافتن زمان مزبور به ولایت وی می باشد. (پورداود، یشتها ج 1 ص 419)
این واژه سریانی و به معنای تولد و زایش است. یعنی تولد مهر (متیرا) در شب اول زمستان که بلندترین شب سال است و ایرانیان به یمن تولد مهر در این شب جشنی برپا می کنند
این واژه سُریانی و به معنای تولد و زایش است. یعنی تولد مهر (متیرا) در شب اول زمستان که بلندترین شب سال است و ایرانیان به یُمن تولد مهر در این شب جشنی برپا می کنند
آنکه به بیل کار کند، (آنندراج)، کسی که زمین را با بیل میکند و پاک میکند، (ناظم الاطباء)، که بیل بهمراه دارد برای کندن زمین یا برگرداندن مجرای آب و جز آن، در مواقع سیل و استعانت برگرداندن جریان آب مردم فریاد برآرند: ’بیلدارهرای’، ’کلندارهرای’ (در تداول مردم قزوین)، (یادداشت مؤلف)
آنکه به بیل کار کند، (آنندراج)، کسی که زمین را با بیل میکند و پاک میکند، (ناظم الاطباء)، که بیل بهمراه دارد برای کندن زمین یا برگرداندن مجرای آب و جز آن، در مواقع سیل و استعانت برگرداندن جریان آب مردم فریاد برآرند: ’بیلدارهرای’، ’کلندارهرای’ (در تداول مردم قزوین)، (یادداشت مؤلف)
جمعکننده مالیات. (ناظم الاطباء). نوکر مخصوص ادارۀ مالیه که مالیات وصول میکند. این لفظ جدیدالاستعمال است و در زمان مشروطۀ ایران پیدا شده. (فرهنگ نظام) : اسناد خرج دفتری و مفاصای صاحب جمعان و تحویلداران و تحصیلداران و تعلیقجات مناصب جزو و کل به مهر وزراء اعظم رسیده. (تذکرهالملوک چ 2 ص 7)
جمعکننده مالیات. (ناظم الاطباء). نوکر مخصوص ادارۀ مالیه که مالیات وصول میکند. این لفظ جدیدالاستعمال است و در زمان مشروطۀ ایران پیدا شده. (فرهنگ نظام) : اسناد خرج دفتری و مفاصای صاحب جمعان و تحویلداران و تحصیلداران و تعلیقجات مناصب جزو و کل به مهر وزراء اعظم رسیده. (تذکرهالملوک چ 2 ص 7)