ایلجار. الجار. همگان. عموم. همه مردم. گروه کثیری از افراد یک ده یا شهر یا کشور که برای کاری یا دفاع از میهن آمادگی و اجتماع داشته باشند. (یادداشت مؤلف)
ایلجار. الجار. همگان. عموم. همه مردم. گروه کثیری از افراد یک ده یا شهر یا کشور که برای کاری یا دفاع از میهن آمادگی و اجتماع داشته باشند. (یادداشت مؤلف)
دویدن بر فوج دشمن. دراصل ایلغار بوده، چون در ترکی هریکی را از حرکات ثلاثه به شکل مناسب و یکی از حروف علت نویسند، الف اول وفتح یای تحتانی است و الف دوم و فتح عین معجمه، پس ایلغار بدین تحقیق در تلفظ به وزن خنجر باشد، گاهی در کتابت، الف اول را نمی نویسند. (آنندراج). هجوم. حمله. یورش. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ایلغار شود
دویدن بر فوج دشمن. دراصل ایلغار بوده، چون در ترکی هریکی را از حرکات ثلاثه به شکل مناسب و یکی از حروف علت نویسند، الف اول وفتح یای تحتانی است و الف دوم و فتح عین معجمه، پس ایلغار بدین تحقیق در تلفظ به وزن خنجر باشد، گاهی در کتابت، الف اول را نمی نویسند. (آنندراج). هجوم. حمله. یورش. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ایلغار شود
ترکی جانباز کسی که برای پول نمی جنگد مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
ترکی جانباز کسی که برای پول نمی جنگد مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و به حمیت وطن در مقابل دشمن به مدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و به حمیت وطن در مقابل دشمن به مدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری