جدول جو
جدول جو

معنی یقمرلو - جستجوی لغت در جدول جو

یقمرلو
تیره ای از ایل اینانلو (از ایلات خمسۀ فارس). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 86)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ دَ)
تیره ای از ایل نفر از ایلات خمسۀ فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، در 51هزارگزی شمال شرقی مشکین شهر در منطقه ای کوهستانی و معتدل هوا واقع است و 167 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یَک ک)
دهی است از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 52هزارگزی جنوب باختری قیدار. دارای 108 تن سکنه. آب آن از قزل اوزن و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(قَ مِ)
دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار، واقع در 9 هزارگزی شمال شهر بیجار، و کنار راه عمومی مالرو بیجار به حسن آباد. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. راه درفصل خشکی اتومبیل رو است. خط تلفن حسن آباد از کنار این آبادی میگذرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی است از دهستان حاجیلو بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 20 هزارگزی جنوب قصبۀ کبودرآهنگ، کنار راه اتومبیل رو شراء. دارای 375 تن سکنه و آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی است از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه، واقع در 10/5هزارگزی شمال باختری تکاب. آب آن از چشمه سارها و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
نام مرتعی واقع در منطقه ی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی