جدول جو
جدول جو

معنی یغماکردن - جستجوی لغت در جدول جو

یغماکردن
(کَدَ)
یغما گرفتن. یغما زدن. غارت کردن. تاراج کردن. (ناظم الاطباء). غارتیدن. چپو کردن. غارت کردن. به تاراج بردن. تاراج کردن. چاپیدن. چپاول کردن. (یادداشت مؤلف) :
اگر زمانه ز عدل تو آگهی یابد
از این سپس نکند رخت عمر ما یغما.
کمال اسماعیل.
من هم اول روز دانستم که عشق
خون مباح و خانه یغما می کند.
سعدی.
دلی که حور بهشتی ربود و یغما کرد
کی التفات کند بر بتان یغمایی.
سعدی.
نرگس سرمست و زلف کافر او در جهان
هرکه را جان و دلی دیدند یغما کرده اند.
هندوشاه.
، موجب غارت گردیدن. به یغما دادن به دست ...:
تمنای شکم روزی کند یغمای مورانت
اگر هر جا که شیرین است چون زنبور بنشینی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
یغماکردن
غارت کردن: دلی که حور بهشتی ربود و یغما کرد کی التقات کند بر بتان یغمائی. (گلستان)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ دَ)
یغما کردن. (ناظم الاطباء). غارت کردن: چون به خروارهای سیب رسیدند درافتادند و پاک یغما زدند. (سیاستنامه).
ایا ستارۀ خوبان خلخ و یغما
به دلبری دل ما راهمی زنی یغما.
امیرمعزی.
از خانیان گروهی کز خطشدند بیرون
جنگ آوران یغما جانشان زدند یغما.
امیرمعزی.
ورجوع به یغما کردن شود
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ نُ / نِ /نَ دَ)
حیله کردن. فریب بکار بردن. تقلب کردن:
آنکس که دغایی کند او با ملک ما
زو بازنگردد ملک ما به دغایی.
منوچهری.
بدادوصل مده بوسه جان بخواهم داد
ولیک گاه شمردن دغا نخواهم کرد.
امیر خسرو (از آنندراج).
، تقلب و حیله کردن در قمار:
تو نرد عشق بازی و با من دغا کنی
من جان ببازم و نه همانا دغا کنم.
مسعودسعد.
با روزگار قمر همی بازم ای شگفت
نایدش شرم هیچ که چندین کند دغا.
مسعودسعد.
چو شطرنج بازان دغائی نکرد
مرا گفت هین شه کن و شه نبود.
مسعودسعد.
نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد
نردی نباخت چرخ که آخر دغا نکرد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دُ رُ کَ دَ)
بمعنی غم خوردن. (آنندراج) :
هر کس بقدر طاقت خود میکند غمش
آهن بقدر جذبه به آهن ربا رسید.
نظیری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یغما کردن
تصویر یغما کردن
تاراج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرماکردن
تصویر غرماکردن
تقسیم کردن طلبکاران مال مدیون ورشکسته ای را بنسبت طلب بین خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یغما زدن
تصویر یغما زدن
تاراج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اندوه بردن غم کشیدن غصه خوردن، در اندوه دیگری متاثر شدن دلسوزی کردن شفقت داشتن، افسوس خوردن متاسف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یغمازدن
تصویر یغمازدن
غارت کردن
فرهنگ لغت هوشیار