معدان بن ابی طلحه، که طلحۀ یعمری نیز نامیده می شود. او اهل حدیث بود و از ابودرداء و ثوبان روایت کرد و سالم بن ابی جعد و اهل شام از او روایت دارند. (از لباب الانساب)
معدان بن ابی طلحه، که طلحۀ یعمری نیز نامیده می شود. او اهل حدیث بود و از ابودرداء و ثوبان روایت کرد و سالم بن ابی جعد و اهل شام از او روایت دارند. (از لباب الانساب)
با واو مجهول، نشتر حجام را گویند که بدان رگ می گشایند و به عربی مبضعخوانند. (برهان). نیشتر حجام. (آنندراج) (انجمن آرا). نیشتر باشد که حجامان بدان رگ بگشایند و آن را نشتر و شست و کلک نیز خوانند و به تازی مبضع نامند. (جهانگیری). کلک که حجامان دارند. (شرفنامۀ منیری)
با واو مجهول، نشتر حجام را گویند که بدان رگ می گشایند و به عربی مبضعخوانند. (برهان). نیشتر حجام. (آنندراج) (انجمن آرا). نیشتر باشد که حجامان بدان رگ بگشایند و آن را نشتر و شست و کلک نیز خوانند و به تازی مبضع نامند. (جهانگیری). کلک که حجامان دارند. (شرفنامۀ منیری)
چیزی که با شخص در مدت زندگی همراه باشد. (ناظم الاطباء). آنچه برای تو، در طول مدت عمر او یا عمر تو، قرار داده شود، چنانکه گویند: أعمرته الدار العمری، یعنی خانه را تا سر آمدن مدت عمرم یاعمرش، در اختیار او گذاردم. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). اسم است از اعمار، چنانکه گویند: أعمرته الدار عمری، یعنی قرار دادم خانه را برای او که مادام العمر در آن ساکن باشد و چون بمیرد خانه دوباره به من بازگشت کند. و این امر در جاهلیت از رسوم معمول و متداول بین اعراب بوده، اما در شریعت اسلام، عمری عبارت است از تفویض مسکن بمدت طول زندگانی به کسی بشرط آنکه اگر تفویض کننده یا کسی که خانه بدو تفویض شده از دنیا رحلت کند، خانه به ورثۀ واهب خانه بازگشت کند، و این فعل صحیح است و شرط باطل میشود، و از این رو خانه تا موهوب له در قید حیات است ملک اوست و پس از مرگ او ملک ورثۀ او باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، سود زندگانی. (ناظم الاطباء)
چیزی که با شخص در مدت زندگی همراه باشد. (ناظم الاطباء). آنچه برای تو، در طول مدت عمر او یا عمر تو، قرار داده شود، چنانکه گویند: أعمرته الدار العمری، یعنی خانه را تا سر آمدن مدت عمرم یاعمرش، در اختیار او گذاردم. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). اسم است از اِعمار، چنانکه گویند: أعمرته الدار عمری، یعنی قرار دادم خانه را برای او که مادام العمر در آن ساکن باشد و چون بمیرد خانه دوباره به من بازگشت کند. و این امر در جاهلیت از رسوم معمول و متداول بین اعراب بوده، اما در شریعت اسلام، عمری عبارت است از تفویض مسکن بمدت طول زندگانی به کسی بشرط آنکه اگر تفویض کننده یا کسی که خانه بدو تفویض شده از دنیا رحلت کند، خانه به ورثۀ واهب خانه بازگشت کند، و این فعل صحیح است و شرط باطل میشود، و از این رو خانه تا موهوب له در قید حیات است ملک اوست و پس از مرگ او ملک ورثۀ او باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، سود زندگانی. (ناظم الاطباء)
آن را منسوب به عمر دانند، چنانکه عمری الشجر بمعنی درخت دیرینه و قدیمی باشد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، درخت کنار که بر نهر رسته باشد. (منتهی الارب)
آن را منسوب به عُمر دانند، چنانکه عمری الشجر بمعنی درخت دیرینه و قدیمی باشد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، درخت کنار که بر نهر رسته باشد. (منتهی الارب)
ابومنصور محمد بن عبدالله وزیر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق. رجوع به بیست مقالۀ قزوینی و تاریخ ادبیات دکتر صفا چ 1 ج 1 ص 321 و نیز رجوع به ابومنصور بن عبدالرزاق طوسی شود
ابومنصور محمد بن عبدالله وزیر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق. رجوع به بیست مقالۀ قزوینی و تاریخ ادبیات دکتر صفا چ 1 ج 1 ص 321 و نیز رجوع به ابومنصور بن عبدالرزاق طوسی شود
ابن محمد بن فرحون الیعمری المالکی. فقیه و از علماء حدیث بود. اصل او از مردم تونس و مولد و منشأاش مدینه است. از تألیفات او است: الدر المخلص من التفصی و الملخص در حدیث. کشف الغطافی شرح مختصر الموطاً در چهار مجلد. العده. وی به سال 692 هجری قمری متولد شد و در 769 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن محمد بن فرحون الیعمری المالکی. فقیه و از علماء حدیث بود. اصل او از مردم تونس و مولد و منشأاش مدینه است. از تألیفات او است: الدر المخلص من التفصی و الملخص در حدیث. کشف الغطافی شرح مختصر الموطاً در چهار مجلد. العده. وی به سال 692 هجری قمری متولد شد و در 769 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
در فارسی عمرایی می گویند زیوشی بهره برداری از داراک در زنده بودن بنگرید به سنی آنچه که شخصی برای دیگری قرار می دهند در مدت طول عمر خود یا طول عمر طرف نوعی حق انتفاع است به موجب عقدی از طرف مالک برای تمام مدت عمر یکی از طرفین معامله یا شخص ثالث. منسوب به عمر پیرو مذهب تسنن سنی
در فارسی عمرایی می گویند زیوشی بهره برداری از داراک در زنده بودن بنگرید به سنی آنچه که شخصی برای دیگری قرار می دهند در مدت طول عمر خود یا طول عمر طرف نوعی حق انتفاع است به موجب عقدی از طرف مالک برای تمام مدت عمر یکی از طرفین معامله یا شخص ثالث. منسوب به عمر پیرو مذهب تسنن سنی
آن چه که شخصی برای دیگری قرار می دهد در مدت طول عمر خود یا طول عمر طرف، نوعی حق انتفاع است به موجب عقدی از طرف مالک برای تمام مدت عمر یکی از طرفین معامله یا شخص ثابت
آن چه که شخصی برای دیگری قرار می دهد در مدت طول عمر خود یا طول عمر طرف، نوعی حق انتفاع است به موجب عقدی از طرف مالک برای تمام مدت عمر یکی از طرفین معامله یا شخص ثابت