معنی یدیاء - جستجوی لغت در جدول جو
یدیاء
(یَ)
زن جلدکار. (ناظم الاطباء). یدیه
ادامه...
زن جلدکار. (ناظم الاطباء). یدیه
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ثدیاء
(ثَدْ)
زن بزرگ پستان. و رجل أثدی نیامده است
ادامه...
زن بزرگ پستان. و رجل أثدی نیامده است
لغت نامه دهخدا
یدیان
(یَ دَ)
تثنیۀ یدی، یعنی دو دست. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود
ادامه...
تثنیۀ یدی، یعنی دو دست. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ید شود
لغت نامه دهخدا
یداء
(یُ)
درد دست. (منتهی الارب). دست درد. (یادداشت مؤلف)
ادامه...
درد دست. (منتهی الارب). دست درد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویر ثدیاء
ثدیاء
کلان پستان
ادامه...
کلان پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر غدیاء
غدیاء
مونث غدیان چاشت خوار
ادامه...
مونث غدیان چاشت خوار
فرهنگ لغت هوشیار