دهی است از دهستان مشکین شهر خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. این ناحیه در 12هزارگزی باختر مشکین شهر و یک هزارگزی شوسۀ هروآباد خیاو در جلگه واقع است. آب و هوای آن معتدل و دارای 183 تن سکنه می باشد که ترک زبانند. آب آن از مشکین چایی و محصولاتش: غلات و حبوبات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند و راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مشکین شهر خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. این ناحیه در 12هزارگزی باختر مشکین شهر و یک هزارگزی شوسۀ هروآباد خیاو در جلگه واقع است. آب و هوای آن معتدل و دارای 183 تن سکنه می باشد که ترک زبانند. آب آن از مشکین چایی و محصولاتش: غلات و حبوبات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند و راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نخجوان. شهرکی است خرد (از حدود آذربادگان) خرم و با نعمت و مردم و خواسته و بازرگانان بسیار و از وی زیلوهای قالی و غیره و شلواربند و چوب بسیار خیزد. (حدود العالم). شهری است از اقلیم پنجم به آذرآبادگان از بناهای نرسی بن بهرام ساسانی که نخچیروان لقب داشته و نخچیروان بمعنی شکاردوست و شکارکننده است و وی چنین بوده و آن شهر را به نام خود ساخته، و سابقاً آن شهر را نشوی می نامیده اند، و هندوشاه صاحب تجارب السلف که از اهل آنجا بوده است گفته: بار دیگر چنانکه می خواهم برسانم به خطۀ نشوی. (انجمن آرا). نقجوان. (دمشقی). نشوی. (دمشقی) (منتهی الارب). سرزمینی است فعلاً جزو اتحاد جماهیر شوروی دارای استقلال داخلی و از جنوب به ایران و از شمال و غرب به ارمنستان محدود است. مساحت آن 2085 کیلومتر مربع و جمعیت آن در سال 1956 میلادی بالغ بر 129000 تن بوده. محصول آن پنبه، برنج، پارچه های ابریشمی و شراب است و دو کار خانه پنبه پاک کنی دارد. ساکنان آن از مردم آذربایجان ارمنستان و عده ای از اهالی روسیه اند. نخچوان از دیرزمان جزوکشور ایران بوده است، در حملۀ اعراب این منطقه به دست حبیب بن مسلمه در خلافت عثمان فتح شد، پس از رانده شدن اعراب از ایران مدتها سلجوقیان بر آن حکومت داشتند، بعد از مغول نیز حاکم این سرزمین تحت حمایت دولت ایران بود. در سال 1828 میلادی نخجوان نیز برطبق عهدنامۀ ترکمانچای به دولت روسیه واگذار شد: که تا جایگه یافتی نخچوان بدین شاه شد بخت پیرت جوان. اسدی. صور و عکه در امان امرت چون ارمن و نخچوان ببینم. خاقانی
نخجوان. شهرکی است خرد (از حدود آذربادگان) خرم و با نعمت و مردم و خواسته و بازرگانان بسیار و از وی زیلوهای قالی و غیره و شلواربند و چوب بسیار خیزد. (حدود العالم). شهری است از اقلیم پنجم به آذرآبادگان از بناهای نرسی بن بهرام ساسانی که نخچیروان لقب داشته و نخچیروان بمعنی شکاردوست و شکارکننده است و وی چنین بوده و آن شهر را به نام خود ساخته، و سابقاً آن شهر را نشوی می نامیده اند، و هندوشاه صاحب تجارب السلف که از اهل آنجا بوده است گفته: بار دیگر چنانکه می خواهم برسانم به خطۀ نشوی. (انجمن آرا). نقجوان. (دمشقی). نشوی. (دمشقی) (منتهی الارب). سرزمینی است فعلاً جزو اتحاد جماهیر شوروی دارای استقلال داخلی و از جنوب به ایران و از شمال و غرب به ارمنستان محدود است. مساحت آن 2085 کیلومتر مربع و جمعیت آن در سال 1956 میلادی بالغ بر 129000 تن بوده. محصول آن پنبه، برنج، پارچه های ابریشمی و شراب است و دو کار خانه پنبه پاک کنی دارد. ساکنان آن از مردم آذربایجان ارمنستان و عده ای از اهالی روسیه اند. نخچوان از دیرزمان جزوکشور ایران بوده است، در حملۀ اعراب این منطقه به دست حبیب بن مسلمه در خلافت عثمان فتح شد، پس از رانده شدن اعراب از ایران مدتها سلجوقیان بر آن حکومت داشتند، بعد از مغول نیز حاکم این سرزمین تحت حمایت دولت ایران بود. در سال 1828 میلادی نخجوان نیز برطبق عهدنامۀ ترکمانچای به دولت روسیه واگذار شد: که تا جایگه یافتی نخچوان بدین شاه شد بخت پیرت جوان. اسدی. صور و عکه در امان امرت چون ارمن و نخچوان ببینم. خاقانی
پسر چهارمین یافث و پدر یونانیان، (سفر پیدایش 10:4 و اول تواریخ ایام 1:5 و 7)، لفظ یاوان در اشعیا (66:19) وارد و ترشیش و فول و لود و توبال و جزایر بعیده نیز با وی مذکورند و در حزقیال (27:13) نیز وارد و توبال و ماشک با آن مذکور است و میگوید که ایشان بودند که تجارت انسان یعنی برده فروشی را بر پا کردند و در زکریا (9:14) نیز مذکور است و قصد از مملکت سوریه و یونان میباشد اما در دانیال (8:21 و 10:20 و 11:2) یاوان به یونان ترجمه شده است و قصد از مملکت مکادونیه است، خلاصه از تمام آیات مسطوره معلوم میشود که یاوان لفظی میباشد که مقصود ازیونان و یونانیان است، (ملاحظه در هلاس)، موضعی که امکان دارد در یمن بوده و اهل صور به آنجا تجارت داشته اند، (سفر خروج 27:19)، (قاموس کتاب مقدس)، صاحب صبح الاعشی ذیل انساب عجم آرد: ’اشبان’ به عقیده اسرائیلیان از نسل یاوان اند و او یونان بن یافث است، (ص 370)، و در صفحۀ 371 ذیل نسب یونان آرد: آنان از نسل یونان اند و وی یاوان بن یافث بن نوح است
پسر چهارمین یافث و پدر یونانیان، (سفر پیدایش 10:4 و اول تواریخ ایام 1:5 و 7)، لفظ یاوان در اشعیا (66:19) وارد و ترشیش و فول و لود و توبال و جزایر بعیده نیز با وی مذکورند و در حزقیال (27:13) نیز وارد و توبال و ماشک با آن مذکور است و میگوید که ایشان بودند که تجارت انسان یعنی برده فروشی را بر پا کردند و در زکریا (9:14) نیز مذکور است و قصد از مملکت سوریه و یونان میباشد اما در دانیال (8:21 و 10:20 و 11:2) یاوان به یونان ترجمه شده است و قصد از مملکت مکادونیه است، خلاصه از تمام آیات مسطوره معلوم میشود که یاوان لفظی میباشد که مقصود ازیونان و یونانیان است، (ملاحظه در هلاس)، موضعی که امکان دارد در یمن بوده و اهل صور به آنجا تجارت داشته اند، (سفر خروج 27:19)، (قاموس کتاب مقدس)، صاحب صبح الاعشی ذیل انساب عجم آرد: ’اشبان’ به عقیده اسرائیلیان از نسل یاوان اند و او یونان بن یافث است، (ص 370)، و در صفحۀ 371 ذیل نسب یونان آرد: آنان از نسل یونان اند و وی یاوان بن یافث بن نوح است
گودالی است وسیع وعریض وکم عمق که دریخچالهای طبیعی احداث می کردند ودرشبهای سردزمستان در آن آب می انداختند تا بر اثر برودت منجمد شود و سپس یخهای گرفته شده را در گود یخچال می ریختند
گودالی است وسیع وعریض وکم عمق که دریخچالهای طبیعی احداث می کردند ودرشبهای سردزمستان در آن آب می انداختند تا بر اثر برودت منجمد شود و سپس یخهای گرفته شده را در گود یخچال می ریختند
راه گشاده و همواری که برای عبور و مرور در باغ سازند و کناره های آنرا گل کاری کنند، هر کوی مستقیم و فراخ و دراز که اطراف آن درخت و گل باشد، راه گشاد و هموار در شهر که مردم از آن عبور کنند
راه گشاده و همواری که برای عبور و مرور در باغ سازند و کناره های آنرا گل کاری کنند، هر کوی مستقیم و فراخ و دراز که اطراف آن درخت و گل باشد، راه گشاد و هموار در شهر که مردم از آن عبور کنند