جدول جو
جدول جو

معنی یخابه - جستجوی لغت در جدول جو

یخابه(یَ بَ / بِ)
یخاب. آب یخ:
کوزه ای کو از یخابه پر بود
چون عرق بر ظاهرش پیدا شود.
مولوی.
و رجوع به یخاب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دِهْ)
ناامید کردن. نومید کردن. تخییب
لغت نامه دهخدا
(صَخْ خا بَ)
تأنیث صخاب. زن با بانگ و فریاد. (منتهی الارب). زن بلندآواز. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(خابْ بَ)
واحد خواب ّ است که قرابت و مصاهرت است. یقال: لی من فلان خواب ّ، ای قرابات و مصاهره. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
خم. (منتهی الارب). و رجوع به خابئه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
اسم از یاب و یافتن. قیاساً این کلمه را می توان پس از کلمه دیگر آورد و اسم آلت ساخت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
یخاو. (ناظم الاطباء). یخ آب. آب که از ذوب یخ حاصل شود. آب یخ. (یادداشت مؤلف) ، آب که در آن یخ نهاده اند سرد شدن را. آبی که در آن یخ ریخته باشند. (یادداشت مؤلف) ، آبی که به زمستان به زمین دهند و گویند آن حشرات موذیه را براندازد. آب که باغ و مزرعه را دهند گاهی که زمین یخ بسته است کشتن حشرات موذیه و تحت الارضی را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
ده مرکز دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس واقع در 17000 گزی شمال خاوری طبس و 15000 گزی باختر مالرو عمومی بردسکن. کوهستانی و گرمسیر و دارای 108 تن سکنه است. آب آن از قنات و راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یخاب
تصویر یخاب
آب که از ذوب یخ حاصل شود، آب یخ
فرهنگ لغت هوشیار