جدول جو
جدول جو

معنی یحمدی - جستجوی لغت در جدول جو

یحمدی
(یَ مَ دی ی)
منسوب است به یحمد که شاید بطنی از ازد باشد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
یحمدی
(یَ مَ دی ی)
سعید بن حیان ازدی یحمدی بصری. او به قضاوت بلخ رسید و از ابن عباس و جابر بن زید و سعید بن جبیر روایت دارد و عوف اعرابی و دیگران از او روایت کرده اند. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ مَ)
کرمیانی. متوفی به سال 815 هجری قمری او راست: منظومه ای به ترکی موسوم به جمشید و خورشید و بعضی این منظومه را به حبی خاتون نسبت کنند. کتاب اسکندرنامه به ترکی. منظومۀ سلیمان نامه به ترکی و جنگ نامه و منظومۀ وقعۀ سلطان سلیم و برادر او بایزید و نیز شرحی بر قصیدۀ الصرصری که هر بیت مشتمل تمام حروف هجاست. منظومه ای در لغت فارسی بنام مرقات الادب و دیوان شعر خود او و جز اینها. صاحب کشف الظنون نسبت او را گاهی کرمانی و گاه کرمیانی آورده است. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 40هزارگزی باختر نجف آباد و 4هزارگزی حومه نجف آباد به دامنه، با 589 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
یکی از قدمای شعرای عثمانی است که در ایاصوفیه بمداحی میپرداخت و نسب خود را بشیخ سعدی شیرازی منتهی میساخت. قصائد و اشعار فراوانی از بر میدانست. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(یَ مَ)
ابن ولید حمصی، مکنی به ابویحیی. محدث و تابعی است. (یادداشت مؤلف). واژه تابعی در تاریخ اسلام به فردی اطلاق می شود که یکی از یاران پیامبر را دیده و از او علم آموخته است، اما خود موفق به ملاقات با پیامبر اکرم (ص) نشده است. تابعین در سده اول هجری می زیستند و نقش مهمی در توسعه معارف اسلامی، به ویژه در زمینه روایت حدیث و فقه داشتند. نام های بزرگی چون حسن بصری، سعید بن مسیب و عطاء بن ابی رباح در شمار تابعین قرار دارند و آثار آنان در منابع معتبر اسلامی ثبت شده است.
پدر قبیله ای است از عرب. ج، یحامد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ خِ)
زیاد بن ربیع یحمدی. محدث است. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
لغت نامه دهخدا
(شِ)
ازدی ابن النضر یحمدی. از ائمۀ ازد اباضیۀ عمان بود. بزرگان دولت عمان روز عزل صلت ابن مالک (سال 272 هجری قمری) با او بیعت کردند و او در نزوی اقامت گزید. گروه بسیاری از بزرگان و اشراف ازد بر او شوریدند او با آنان بجنگ پرداخت، رفتار او مردم را ناپسند آمد. آتش فتنه همه جا را فرا گرفت و قبایل بسوی مقر امارت روان شدند و پس از فرار یاران و سپاهیانش او را اسیر و از امامت خلع گردانیدند و بزندان افکندند. آنگاه بسال 280 هجری قمری او را بار دیگر به امامت برگزیدند. ولی دیری نگذشت که به اتهام گمراهی دوباره وی را از امامت برکنار کردند. راشد بسال 285 هجری قمری درگذشت. (از اعلام زرکلی چ جدید ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شِ دِ یَ مَ)
ابن سعید از ائمۀ اباضیۀ عمان بود و در حدود سال 425 هجری قمری پس از وفات خلیل بن شاذان با او بیعت کردند. راشد عاقل، مآل اندیش و دانای دین بود، با ادب سرّ و سری داشت و شعر نیکو میگفت. وی بسال 445 هجری قمری بدورد زندگی گفت. (از اعلام زرکلی ج 3 چ جدید)
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ نْ نا)
ابن جیفر یحمدی. از امامان عمان. بعد از درگذشت عبدالملک بن حمید به سال 226 هجری قمری با وی بیعت شد و در سال 237 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 261)
لغت نامه دهخدا
منسوب به احمد، منسوب به احمد رسول الله ص: ملت احمدی، دینار ط که بنام احمد بن طولون نامیده شده است
فرهنگ لغت هوشیار
گل محمدی: گل گلاب از گیاهان واحد وزن قدیم معمول در اصفهان مساوی یک ری و نیم. منسوب به محمد (مطلقا)، منسوب به محمد ص بن عبدالله پیغمبر اسلام
فرهنگ لغت هوشیار