جدول جو
جدول جو

معنی یانون - جستجوی لغت در جدول جو

یانون
به معنی خلخال، دختر کالب بن یفنه که پسر عمویش وی را از عثنئیل تزویج نمود، چه کالب با خود شرط کرده بود که هر کس ’دبیر’را به قتل برساند دختر خود را بدو تزویج نماید، پس عثنئیل وی را زده عکسه را به حبالۀ نکاح خود درآوردو پدرش چشمه های فوقانی و تحتانی را با املاک حوالی آنها علاوه بر مهر به وی داد. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حانون
تصویر حانون
(پسرانه)
صاحب نعمت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کانون
تصویر کانون
محل گردآمدن گروهی با هدف خاص، انجمن، مرکز، در علم فیزیک نقطه ای در آینه یا عدسی که پرتوهای نور در آن به هم می رسند، آتشدان، آتش خانه، منقل، کوره، نام دو ماه از ماه های سریانی یا رومی، مطابق دسامبر و ژانویه، برای مثال گذشته بر تو هر آذار بهتر از کانون / نهاده با تو هر امروز وعدۀ فردا (انوری - ۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قانون
تصویر قانون
دستورها، مقررات و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود
رسم، آیین، روش
اصل اثبات شده در یک علم مثلاً قانون نیوتن، قانون علیت
از آلات موسیقی شبیه سنتور که خرک های متعدد دارد و با مضراب هایی بر انگشتان دست نواخته می شود
قانون اساسی: قانونی که پایه و اساس همۀ قانون های مملکت و حکومت است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یانسون
تصویر یانسون
رازیانه شامی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
اصل، مرام است کلی که بر همه جزئیاتش منطبق گردد و احکام جزئیات از آن شناخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانون
تصویر کانون
آتشخانه، و بمعنی قاعده و قانون نیز میباشد، مرکز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانون
تصویر قانون
یکی از آلات موسیقی شبیه به سنتور که با انگشتان دست نواخته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کانون
تصویر کانون
آتشدان، منقل، نام دو ماه از ماه های رومی، انجمن، باشگاه، در فارسی مرکز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانون
تصویر قانون
قاعده، آیین، اصل و مقیاس چیزی، مقررات و احکام دولتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کانون
تصویر کانون
مرکز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانون
تصویر قانون
آسا، فردید، دات، دادستان، فرسار، دادیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانون
تصویر قانون
القانون
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قانون
تصویر قانون
Rule, Law
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قانون
تصویر قانون
loi, (FR) règle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قانون
تصویر قانون
חוק , חוק , חוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قانون
تصویر قانون
قانون , قانون , قاعدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قانون
تصویر قانون
আইন , আইন , আইন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قانون
تصویر قانون
กฎหมาย , กฎหมาย , กฎ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قانون
تصویر قانون
sheria, (SW) kanuni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قانون
تصویر قانون
yasa, (TR) kural
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قانون
تصویر قانون
法律 , 規則
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قانون
تصویر قانون
法律 , 规则
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قانون
تصویر قانون
закон , правило
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قانون
تصویر قانون
법 , 법 , 규칙
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قانون
تصویر قانون
hukum, (ID) aturan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قانون
تصویر قانون
कानून , नियम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قانون
تصویر قانون
wet, (NL) regel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قانون
تصویر قانون
legge, (IT) regola
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قانون
تصویر قانون
ley, (ES) regla
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قانون
تصویر قانون
закон , правило
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قانون
تصویر قانون
prawo, (PL) zasada
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قانون
تصویر قانون
Gesetz, (DE) Regel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قانون
تصویر قانون
lei, (PT) regra
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قانون
دیکشنری اردو به فارسی