جدول جو
جدول جو

معنی یامفتی - جستجوی لغت در جدول جو

یامفتی
(مُ)
یامفت. رایگان.
- پول یا مواجب یامفتی، پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری: صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یافته
تصویر یافته
دستاورد مثلاً یافته های پزشکی، قبض رسید، پیداشده، به دست آمده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
پیدا کردن، به دست آوردن
حاصل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاقوتی
تصویر یاقوتی
به رنگ یاقوت، سرخ، از جنس یاقوت، در علم زیست شناسی نوعی انگور سرخ رنگ با حبه های ریز و گرد
فرهنگ فارسی عمید
حمداﷲ مستوفی در ذکر تومان همدان آرد: ’ناحیۀ دوم از ماوین چهل ویک پاره دیه است و دیه درودا و اقاباد و ... و فامیتی معظم قرای آن است، (نزههالقلوب چ لیدن ج 3 ص 72)
لغت نامه دهخدا
امیر یاقوتی پسر داود چغری بیک و برادرزادۀ سلطان طغرل سلجوقی بود، رجوع به تاریخ سیستان صص 374- 376 و راحه الصدور ص 77 و تاریخ گزیده ص 450 شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد در شش هزارگزی شمال خاوری تربت جام قرار دارد و 168 تن سکنه دارد، آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
منسوب به یاقوت، به رنگ یاقوت، ساخته شده از یاقوت،
- انگور یاقوتی، انگور که دانۀ آن ریز و قرمز و گاه کمی مایل به سیاه است و چون نیک برسد رنگ آن سیاه تیره شود، در قزوین آن را سرخک گویند، (یادداشت مؤلف)،
، انگور سپید، (دهار)، نسبت به بیع یاقوتی است که نوعی از جواهر میباشد، (از انساب سمعانی ص 597)، فروشندۀ یاقوت، چیزی که برای دفع جنون و قوت دماغ از یاقوت و مروارید ترکیب دهند، (میزان الادویه ص 382)، و رجوع به مفرح یاقوت در ترکیبات یاقوت شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
جمهوری آزاد دارای استقلال داخلی از جمهوریهای شوروی سابق به مشرق سیبری به مساحت چهار میلیون گز مربع دارای سیصد هزار تن سکنه. کرسی آن یاکوتسک است. کشوری کم جمعیت است و آب و هوای آن نامساعد و سخت سرد میباشد. تجارت آن پوست حیوانات است و دارای رگه های معدنی زرخیز لنا است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
آنچه لایق یافتن باشد: بیعالکفایه، خرید چیزی و ثمنش را به یافتنی سابق که بر شخص باشد حواله کردن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان چمچمال بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاه، واقع در 13000گزی جنوب شوسۀ کرمانشاه به همدان، با 165 تن سکنه. آب آن از رود خانه گاماسیاب. تابستان از طریق فراش اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
منسوب به قیامت، درخور نمودن به روز قیامت. درخور اظهار به قیامت:
بد ز نیکان قیامتی نشود
که ز بیجاده قیمتی نشود.
سنایی.
مرد دنیا قیامتی نبود
قیمتی جز قیامتی نبود.
سنایی
لغت نامه دهخدا
عبداﷲ بن احمد بن الحسین معروف به شاماتی و مکنی به ابوالحسین از علمای ادب است و بسال 475 هجری قمری درگذشته، او راست: شرح دیوان متنبی، شرح حماسه، شرح امثال ابی عبید، (از اعلام زرکلی ج 4 ص 190)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مرکب از واحد به معنی یک + یموت فعل مضارع از موت، اصطلاحاً به معنی چوبدستی که سر آن به آهن یا قیر در گرفته شده باشد. شش پر
لغت نامه دهخدا
منسوب به شامات که نام یکی از ارباع نیشابور است، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
نسبت به یامور است که گویا از قرای انبار بوده است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیه، واقعدر 45هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و هزارگزی باختر شوسۀ ارومیه بمهاباد هوای آن معتدل و دارای 291 تن سکنه است. آب آن جا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، انگور، توتون، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن ارابه رو است. دبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی یاغوتی یا کندی برنگ یاقوت. یا انگور یاقوتی. نوعی انگور که دانه آن ریزو قرمز مایل به سیاه است و چون بنمک برسد رنگ آن سیاه تیره شود، یاقوت ساخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یامجی
تصویر یامجی
مستحفظ و نگهبان اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یا مفت
تصویر یا مفت
مفت رایگان: پول یا مفت بکسی نمیدهم
فرهنگ لغت هوشیار
اصطلاح حقه بازی، شخص موهومی که حقه باز بدو دستور دهد تا عملیات محیر العقول کند مثلا بتوسط او آب از سوراخ های ریز اطراف سماور مخصوص جاری کند و چون دستور دهد آب قطع شود، (حقه بازی) حقه مخصوصی که حقه بازان با آن عملیات محقر العقول انجام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
پیدا کردن، بدست آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافته
تصویر یافته
حاصل شده و میسر، پیدا شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یامفت
تصویر یامفت
مفت، رایگان و باد آورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غامفت
تصویر غامفت
غانفت کانفت بنگرید به کانفت
فرهنگ لغت هوشیار
شیرینیی مانند آب نبات که معمو چهار گوش یا قرص مانند یا کروی شکل سازند و در کاغذ پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
از لافتی الا علی جوانمردی نیست جوانی (جوانمردی) نیست. اشاره بحدیث لافتی الاعلی لاسیف الا ذو الفقار. (جوانی (جوان مردی) نیست مگر علی و شمشیر نیست مگر ذوالفقار) : زور آزمای قلعه خبیر که بند او دریکدیگر شکست ببازوی لافتی. (سعدی. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
((تَ))
پیدا کردن، حاصل کردن، به دست آوردن، شناختن، دیدن، حس کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یافته
تصویر یافته
((تِ))
پیدا کرده، شناخته، به دست آورده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یامفت
تصویر یامفت
((مُ))
مفت، رایگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یاقوتی
تصویر یاقوتی
((تِ))
نوعی از انگور که دانه های آن ریز و سرخ رنگ است، به رنگ یاقوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
کشف کردن، منال، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یافته
تصویر یافته
مکشوف، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
دم دمی مزاج
فرهنگ گویش مازندرانی
ولگرد
فرهنگ گویش مازندرانی