جدول جو
جدول جو

معنی یامجی - جستجوی لغت در جدول جو

یامجی
منسوب به یام، مستحفظ و نگهبان اسبان، (ناظم الاطباء)، مأمور و متصدی یام: می گفتندی که پسر یا برادر فلان نویان است و بفلان مهم نازک بزرگ می رود و یامجیان و حکام و رؤسا دانسته که جمله دروغ محض بوده است، (تاریخ مبارک غازانی ص 272)، چند مکتوب بنشان معهود و التون تمغای خویش بداد بعضی بدو اولاغ و بعضی به سه و چهار تا به ایلچیان می دهند و یامجیان معین باشد، (تاریخ مبارک غازانی ص 275)، همواره به جهت لاغری اسپان یام بازخواست یامجیان بایستی کرد، (تاریخ مبارک غازانی ص 272)
لغت نامه دهخدا
یامجی
مستحفظ و نگهبان اسب
تصویری از یامجی
تصویر یامجی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یام، (فرهنگ فرنگ از آنندراج)، نامه بر و پیک و قاصد، (ناظم الاطباء)، مالک و صاحب، (فرهنگ فرنگ از آنندراج)، شجیع و پهلوان، (فرهنگ فرنگ از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خلیل بن ناصیف (1856-1889م، 1273-1306 هجری قمری) شاعر و ادیب بود و دیوانش بانام ’نسمات الاوراق’ چاپ شده است. (از اعلام زرکلی ج 1ص 299). رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1932 شود
ورده. دختر ناصیف یازجی (1838- 1924). شاعر بود و دیوانش چاپ شده است. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون - 1939)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
نویسنده. یازیجی. (از دزی ج 2 ص 847)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
ناصیف بن عبدالله بن ناصیف بن جنبلاط (1800-1871 میلادی 1214-1287 هجری قمری) شاعر و از اکابر ادبای عصر خود بود. از آثاراوست: مجمعالبحرین، مقامات، فصل الخطاب، الجوهر الفرد، ناری القری فی شرح جوف الغرا، العرف الطیب فی شرح دیوان ابی الطیب وسه دیوان شعر. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1093). رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1933 شود
ابراهیم بن ناصیف (1847- 1906 میلادی 1263- 1324 هجری قمری) ادیب وشاعربود و عبری و سریانی و فرانسوی می دانست و از نویسندگان طراز اول عصر خود بشمار می رفت. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 25). رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1927 شود
حبیب بن ناصیف (1833-1870). پسر بزرگ ناصیف مذکور و عالم به زبانهای فرانسوی و ایتالیائی و یونانی و انگلیسی و ترکی. وی مترجمی زبردست بود. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1931)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان هزارپی بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 31000 گزی شمالی آمل دارای 60 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع در 30000 گزی شمال باختری زنجان، دارای 489 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(می ی)
نسبت به یام قبیله ای به یمن و ایامی به کسر همزه نیز آرند. (از تاج العروس). و رجوع به انساب سمعانی و عیون الاخبار ج 2 ص 179 و 29 شود
لغت نامه دهخدا