- یاقوتی
- به رنگ یاقوت، سرخ، از جنس یاقوت، در علم زیست شناسی نوعی انگور سرخ رنگ با حبه های ریز و گرد
معنی یاقوتی - جستجوی لغت در جدول جو
- یاقوتی
- نادرست نویسی یاغوتی یا کندی برنگ یاقوت. یا انگور یاقوتی. نوعی انگور که دانه آن ریزو قرمز مایل به سیاه است و چون بنمک برسد رنگ آن سیاه تیره شود، یاقوت ساخته شده
- یاقوتی ((تِ))
- نوعی از انگور که دانه های آن ریز و سرخ رنگ است، به رنگ یاقوت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی حلوا که آنرا با نشاسته وشکر تهیه کنند ماقوتی: مکمل چو پوشید رخت نبرد ز ماقوت سرخ و ز لیبی زرد. (بسحاق اطعمه فر نظا)
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام سنگی قیمتی به رنگهای سرخ زرد و کبود، نام حموی ملقب به شهاب الدین از نویسندگان قرن هفتم
یاکند
نوعی سنگ معدنی گران بها به رنگ سرخ، زرد، کبود، سبز یا سفید که نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین احجار کریمه است و هرچه بزرگ تر و خوش رنگ تر باشد گران بهاتر است، یاکند، کنایه از لب سرخ معشوق
یاقوت خام: کنایه از لب معشوق، شراب
یاقوت رمّانی: نوعی یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه دانۀ انار، کنایه از هر نوع گل سرخ رنگ، کنایه از لب سرخ معشوق
یاقوت روان: کنایه از شراب سرخ رنگ، اشک خونین
یاقوت زرد: نوعی یاقوت زرد رنگ که در جواهرسازی به کار می رود، کنایه از شراب زرد رنگ، کنایه از خورشید
یاقوت مذاب: کنایه از اشک خونین، شراب سرخ رنگ
یاقوت خام: کنایه از لب معشوق، شراب
یاقوت رمّانی: نوعی یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه دانۀ انار، کنایه از هر نوع گل سرخ رنگ، کنایه از لب سرخ معشوق
یاقوت روان: کنایه از شراب سرخ رنگ، اشک خونین
یاقوت زرد: نوعی یاقوت زرد رنگ که در جواهرسازی به کار می رود، کنایه از شراب زرد رنگ، کنایه از خورشید
یاقوت مذاب: کنایه از اشک خونین، شراب سرخ رنگ
نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد میباشد، نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین سنگهای کریمه و هر چه بزرگتر و خوشرنگتر باشد گرانبها تر است
از سنگ های معدنی گران بها به رنگ های سرخ، زرد، کبود
ترکی پارسی گندکی
منسوب به تابوت
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو ناقوسیّ و اورنگی زدی ساز / شدی اورنگ چون ناقوس از آواز (نظامی۱۴ - ۱۷۹)
درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کومار، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
از ککلیک اوتی ترکی پورچینک اشترپای
مینوگان منسوب به لاهوت مقابل ناسوتی
خاکی این جهانی منسوب به ناسوت زمینی ارضی این جهانی. ناسودمند. نامفیدمضرزیان بخش، بی فایده بیحاصل بیهوده مقابل سودمند
ششم از سی آوای باربد منسوب به ناقوس
مانند هاروت بودن ساحری جادوگری (بهاروتی اززهره دل برده بود چوهاروت صد پیش اومرده بود) (نظامی)
منسوب به یعقوب
گیاهی است از تیره نعناعیان که برخی گونه هایش به صورت درختچه می باشند و برخی هم علفی است. چون بوی بسیار مطبوعی دارد از آن برای خوشبو کردن ماست و دوغ استفاده می کنند. کاکوتی مقوی معده است
منسوب به لاهوت، مقابل ناسوت
نام لحن بیست و ششم از سی لحن باربد
گیاهی بیابانی و خودرو با برگ های کوچک معطر که به عنوان چاشنی و دارو به کار می رود، کتکتو
ساحر، ساحری
عالم به علم لاهوت
بالقوه بودن: (پس هر چیزی اول از بقوتی باین روی خالی نه اند)
تاغوت واژه پارسی است ته تی توخ تا د انه تاغران ته دار تادار (گویش گیلکی) تی یاتوغ از گیاهان
نوعی حلوای رقیق که با نشاسته و شکر تهیه می شود
یاوه بودن، بیهوده بودن، بیهودگی، لشکر یله و سرخود، کسی که بیهوده می گردد و خودسرانه کاری می کند، یله، سرخود، سرگشته، حیران، حالت لشکر بدون نظم و ترتیب را به خود گرفتن، برای مثال داد نقیب صبا عرض سپاه بهار / کز دو گروهی بدید یاوگیان خزان (خاقانی - ۳۳۲)
مقابل قوت است وآن عدم استعداد شدید الانفعال است چنانکه قوت بمعنای استعداد شدید الانفعال است
نام نوعی از حلوا میباشد
هرزه گویی، بی ماحصلی، بیهودگی
عمل وشغل یاور
نوعی حلوا که آن را با نشاسته و شکر تهیه کنند، ماقوتی