جدول جو
جدول جو

معنی یافکون - جستجوی لغت در جدول جو

یافکون
صاحب آنندراج این صورت را آورده و نوشته است: یعنی میگردانند و دروغ میگویند- انتهی. آیا صورتی از یؤفکون و یا یافه گوی است ؟ (یادداشت لغتنامه)
لغت نامه دهخدا
یافکون
بر می گردانند دروغ می گویند
تصویری از یافکون
تصویر یافکون
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افسون
تصویر افسون
(دخترانه)
طلسم، سحر و جادو، حیله و تزویر، سحرانگیزی، جاذبه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تافتون
تصویر تافتون
نوعی نان ضخیم که در تنور می پزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کافرون
تصویر کافرون
صد و نهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹ آیه، جحد، عباده
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
قریه ای است از توابع حماه. (معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا
باسیون، سعله است، (تحفۀحکیم مؤمن)، سعد را گویند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
جمع واژۀ رافض. (المنجد). جمع واژۀ رافض بمعنی شیعه. (از عیون الاخبار). رجوع به رافضی شود
لغت نامه دهخدا
(فِ)
سورۀ صد و نهمین از قرآن و تعداد آیات آن شش است، و چنین آغاز میشود: قل یا ایهاالکافرون
لغت نامه دهخدا
(فِ)
جمع واژۀ کافردر حالت رفعی: قل یا ایهاالکافرون. (قرآن 1/109)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
قریه ای است از سواد بخارا. (انساب سمعانی) (معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
جمع واژۀ حایک (در حالت رفعی). بافندگان. جولاهگان، دروغ بافان: طاهر گفت صدق ابویعقوب و کذب الحایکون و بدان آن خواست که کسی که چیزی نداند و اندرآن سخن گوید او جولاهه باشد. (تاریخ سیستان ص 276)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
حافظین. جمع واژۀ حافظ، فرشتگان نگهبان و نویسندگان اعمال
لغت نامه دهخدا
منسوب به یافا، شهری به ساحل بحر الشام، (یادداشت مؤلف)، رجوع به یافا و انساب سمعانی و معجم البلدان ذیل یافا شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
برگردانیده. مقلوب. صورتی از باژگون و واژگون. رجوع به باژگون و باشگون و باژگونه و واژگونه شود
لغت نامه دهخدا
(قِ رَ)
دهی است از دهستان قنقری علیا واقع در بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده، در 84هزارگزی شمال غربی سوریان، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 145 تن سکنه دارد. آبش از قنات است و محصولش غلات و حبوبات و میوه ها، شغل اهالی زراعت و باغبانی و صنعت دستی ایشان قالی بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 7 ص 232)
لغت نامه دهخدا
احمق، نادان، ابله، گاودل، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فِ عی یو)
گروهی از محدثانند. (منتهی الارب). از آنان است عبدالله بن موهب و عبدالله بن سعید و جز آنان، یافعیون به یافعبن زید منسوب هستند. (از تاج العروس). و رجوع به الاصابه شود
لغت نامه دهخدا
پس از منصور بن جعفر خیاطدر ولایت اهواز جانشین وی شد، (ابن اثیر ج 8 ص 100)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
یاسمن. رجوع به یاسم و یاسمن شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
شکل عامیانۀ انیسون، گیاهی معطر که دانۀ آن در مشروبات و شیرینها به کارمی رود: و ینبغی ان ینشروا علی وجهه الابازیر الطیبه مثل الکمون الابیض و الکمون الاسود و السمسم و الیانسون و نحو ذلک. (معالم القربه فی احکام الحسبه ص 91)
لغت نامه دهخدا
معرب ژاپن، (از نخبهالدهر ص 17)، امروزه در کشورهای عربی ژاپن را یابان گویند، رجوع به یابان و ژاپن شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
آنچه شود. آنچه خواهد بود: ماکان و مایکون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
یونانی تازی گشته فرمانروا، پیشوا، بزرگ ده رئیس و مهتر و قاضی بزرگ، مطلق نصرانی و مسیحی ارکاون ارکووء ن ارکئون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یانسون
تصویر یانسون
رازیانه شامی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاسمون
تصویر یاسمون
پارسی تازی گشته یاسمین یاسمن از گیاهان یاسمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایکون
تصویر مایکون
آنچه خواهد بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاوکون
تصویر گاوکون
احمق ابله
فرهنگ لغت هوشیار
دروندان بیدینان ناگروایان پوشانندگان، جمع کافر در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاکفون
تصویر عاکفون
جمع عاکف، ماند گاران مزگت نشینان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافتون
تصویر تافتون
نانی که بر دیواره تنور پخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جارکون
تصویر جارکون
پارسی تازی گشته جار گونت از گیاهان بسباسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افزون
تصویر افزون
ضمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
کشف کردن، منال، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
از کوه های سدن رستاق واقع در استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی