جدول جو
جدول جو

معنی یافکون - جستجوی لغت در جدول جو

یافکون
بر می گردانند دروغ می گویند
تصویری از یافکون
تصویر یافکون
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جارکون
تصویر جارکون
پارسی تازی گشته جار گونت از گیاهان بسباسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافتون
تصویر تافتون
نانی که بر دیواره تنور پخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافتون
تصویر تافتون
نوعی نان ضخیم که در تنور می پزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کافرون
تصویر کافرون
صد و نهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹ آیه، جحد، عباده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاکفون
تصویر عاکفون
جمع عاکف، ماند گاران مزگت نشینان
فرهنگ لغت هوشیار
دروندان بیدینان ناگروایان پوشانندگان، جمع کافر در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاوکون
تصویر گاوکون
احمق ابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایکون
تصویر مایکون
آنچه خواهد بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاسمون
تصویر یاسمون
پارسی تازی گشته یاسمین یاسمن از گیاهان یاسمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یانسون
تصویر یانسون
رازیانه شامی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افزون
تصویر افزون
ضمن
فرهنگ واژه فارسی سره
یونانی تازی گشته فرمانروا، پیشوا، بزرگ ده رئیس و مهتر و قاضی بزرگ، مطلق نصرانی و مسیحی ارکاون ارکووء ن ارکئون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افسون
تصویر افسون
(دخترانه)
طلسم، سحر و جادو، حیله و تزویر، سحرانگیزی، جاذبه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
کشف کردن، منال، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زاکون
تصویر زاکون
روسی آسا (قانون) دات قاعده قانون رسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افیون
تصویر افیون
شیره خشخاش، تریاک
فرهنگ لغت هوشیار
مار، گنده پیر زن پیرزال، سخن پوشیده پرخیده، سختی، آغاز جوانی نونهالی
فرهنگ لغت هوشیار
افزاری است دارای پنجه ای چوبین (سه شاخه یا چهار شاخه) و دسته ای بلند که بوسیله آن غله کوفته را باد دهند و دانه را از کاه جدا سازند انگشته هسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افسون
تصویر افسون
عزیمت، حیله، مکر، نیرنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افزون
تصویر افزون
بیش، زیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افزون
تصویر افزون
بیش، بیشتر، افزاینده، پسوند متصل به واژه به معنای بیشترشونده مثلاً روزافزون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افسون
تصویر افسون
حیله، تزویر، مکر، نیرنگ
دمدمه، کلماتی که جادوگران و عزائم خوانان هنگام جادو کردن به زبان می آورند، سحر، جادو
افسون کردن: حیله کردن، نیرنگ به کار بردن، سحر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
پیدا کردن، به دست آوردن
حاصل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارکون
تصویر ارکون
دهقان، کشاورز بزرگ، رئیس و پیشوا، قاضی بزرگ، مهتر ترسایان، پیشوای مسیحی
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی نبود ضایعاتی که در مراکز عصبی بصورت حفرات کوچک و بزرگی پدید میاید. نتیجه این ضایعات فلج اعضا و برخی ناراحتیهای دیگر است، فضاهایی که بین سلولهای گیاهی بوجود میاید و ممکنست درنتیجه تحلیل برخی سلولها و یا رشد فضاهای اولیه بین سلولی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافوف
تصویر یافوف
بددل، ترسو
فرهنگ لغت هوشیار
نرمه سر جاندانه تشنک محل التقای استخوان مقدم سر باستخوان موخر سر. جان دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
پیدا کردن، بدست آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افیون
تصویر افیون
معرب واژه یونانی «اپیون» به معنای تریاک، شیره خشخاش
فرهنگ فارسی معین
ابزاری چوبی با نوکی چهار یا پنج شاخه (مانند پنجه دست) که به وسیله آن غله کوفته را به باد می دادند تا دانه را از کاه جدا سازد، انگشته، هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افسون
تصویر افسون
مکر، تزویر، سحر، جادو، فسون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افزون
تصویر افزون
بیش، زیاد، بسیار، در ترکیب با واژه های دیگر معنای افزاینده می دهد، فزون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاکون
تصویر زاکون
قاعده، قانون، رسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یافوخ
تصویر یافوخ
محل التقای استخوان مقدم سر به استخوان مؤخر سر، جان دانه
فرهنگ فارسی معین