جدول جو
جدول جو

معنی یاشیل - جستجوی لغت در جدول جو

یاشیل
دهی است از بخش ورزقان شهرستان اهر، با 309 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ژائیل، ژاهل، (به معنی بز کوهی) زوجه حابرقینی بود (سفر داوران 4:17) که سیسرا به چادر او فرار کرد چه در میان حابر و یابین صلح بود و از قرار معلوم چادر وی مثل چادر ساره زوجه ابراهیم، (سفر پیدایش 24:67) و مثل چادر زنان یعقوب (سفر پیدایش 31:33) از چادر شوهرش جدا بود بدین لحاظ سیسرا بدان چادر پناه برد که مبادا کسی وی را به قتل رساند علیهذا یاعیل وی را پذیرائی کرد و شیر از برای آشامیدنش آورد و چون از زحمت راه درمانده بودخواب وی را درربود و یاعیل میخی در شقیقۀ وی کوبیدو از آنطرف بزمین رسید و بمرد، (سفر داوران 4:21) ودبوره یاعیل را از برای این کار مدح کرد یابین و سیسرا نسبت به قوم اسرائیل بسیار بیرحمانه رفتار میکردند، (سفر داوران 5:1 و 24-27)، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
نام بتی، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نام بتی بوده است عرب را و در نامهای عربی عبد یالیل هست، (یادداشت مؤلف)، و صاحب تاج العروس آرد: نام بتی است که کلمه عبد بدان اضافه شود چون عبد یغوث و عبد مناه و عبدود و غیره، (تاج العروس ذیل یل)، و ابن عبد یالیل بن عبد کلال هو الذی عرض النبی
علیه نفسه فلم یجبه الی ما اراد، (تاج العروس ذیل کلل)، و ابن کلبی پنداشته است که هر نامی از عرب مختوم به (ال) و (ایل) باشد مانند جبریل و شهمیل و عبد یالیل مضاف به ایل یا ال است و این دو از اسماء خدای عزوجل باشد لکن خطای این نظر را ما در ’ال ل’ و ’ای ل’ ثابت کردیم، (از تاج العروس ذیل یل)، و رجوع به بت شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پدر تراژدی یونان، و در فن خود مانند همربود و در تراژدی خود بنام ایرانیان یا پارسی ها کورش را ستود (525- 456 قبل از میلاد). در سایۀ احساسات مذهبی عمیق و نظریات فلسفی، او را میتوان از بزرگترین متفکرین دانست. و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 477، 481، 688، 825 و ج 2 ص 1147 و ج 3 ص 1999 شود
لغت نامه دهخدا
(سُ لا)
ده کوچکی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو). (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَ عَ)
ده کوچکی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو). (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
جعبه ی چوبی، تخته
فرهنگ گویش مازندرانی