جدول جو
جدول جو

معنی یاتاقان - جستجوی لغت در جدول جو

یاتاقان
حلقۀ فلزی در اتومبیل که میله در داخل آن حرکت می کند
یاتاقان زدن: آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن
یاتاقان سوزاندن: آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن، یاتاقان زدن
تصویری از یاتاقان
تصویر یاتاقان
فرهنگ فارسی عمید
یاتاقان
یاتاغان، رجوع به یاتاغان شود
لغت نامه دهخدا
یاتاقان
بنگرید به یاطاغان یاطاغان
تصویری از یاتاقان
تصویر یاتاقان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاتاقان سوزاندن
تصویر یاتاقان سوزاندن
آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن، یاتاقان زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاتاقان زدن
تصویر یاتاقان زدن
آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتقان
تصویر اتقان
محکم کردن، استوار کردن کاری، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دیه های ناتل رستاق (از دهات نور) : فخرالدین بن قوام الدین مرعشی پس از فتح رستمدار واتاشان را در ناتل برای مقر خود برگزید و از ساری و رستمدار افرادی فراهم آورد و خندق عمیقی در دور شهر حفر کرد و اقامتگاه و حمامی برای خود و بازار و مسجدی جهت مردم ساخت، (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو، ص 149 و 151)
لغت نامه دهخدا
بستر، رختخواب، جایی که در آن می خوابند، مأوی
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است از بخش نوبران شهرستان ساوه با 1712 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَلْ لَ / لِ)
کاری محکم کردن. (مؤید) (زوزنی) (تاج المصادر). استوارکردن کار. (مؤید) (منتهی الارب). استواری. احکام.
- اتقان صنع، در اصطلاح حکمت، اتقان شناختن ادلّه است با علل و ضبط قواعد کلیه است با جزئیات آنها و گفته اند اتقان شناختن است از روی یقین. (تعریفات)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
شهرکی است (به ماوراءالنهر. از وی تا لب رود پرک فرسنگی است و اندر وی سرای درم زدن است. (حدود العالم ص 116)
لغت نامه دهخدا
از مطلقات آلات ذوات الاوتار و آن سازی بود بر هیئت تخته ای مطول و بر آن هفده وتر بندند و آن را ساعد نباشد و ملاوی اعنی کوشکها نیز نباشد، اصطخاب آنها بر خرکهاکنند به هر وتری حاملی سازند وآن وتر را بر ظهر آن حامل نهند و به حرکت آن حوامل اوتار آن را ساز کنند، اگر حوامل را بطرف انف کشند نغمات ثقیل شوند و اگر بطرف شط کشند آهنگ حاد شود و به اصبع دست راست قرع اوتار کنند و به انامل دست چپ اوتار مضر و به مهتز گردانند و این ساز را هم اهل ختای بسیار در عمل آورند، (مقاصدالالحان، مجلۀ سخن ج 5 شمارۀ 4 صص 281 - 282)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع در 30 هزارگزی شمال خاوری مشکین شهر و 6 هزارگزی شوسۀ مشکین شهر به اردبیل، جلگه، معتدل با 631 تن سکنه، آب آن از رود قره سو، محصول آنجا غلات و حبوبات و پنبه، و برنج و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
از رستاق فراهان. (تاریخ قم ص 119)
لغت نامه دهخدا
در اصطلاح مکانیک دو نیم دایره از جنس بوبیت است که در موتور اتومبیل جایی که دستۀ پیستونها بر روی میل لنگ نصب می شود قرار دارد، یاطاقان باید همیشه در روغن شناور باشد، یاتاغان
لغت نامه دهخدا
قسمی شمشیر معمول ترک و عرب، شمشیر ترکی، اسلحه ای برای کشتن که بجای سلاح کمری اروپائی از کمر آویخته میشود، یتاغان، یاتاقان و یطقان، سیف، (لغت عربی به فرانسه)، محمل، بستر، جایگاه، جای، محور (در لکومتیف)، دو نیم دایره از جنس بوبیت که در موتور اتومبیل جایی که دستۀ پیستونها بر روی میل لنگ نصب می شود قرار دارد، یاطاقان، یاتاقان
لغت نامه دهخدا
ازمطلقات آلات ذوات الاوتارو آن سازی بود که برهیئت تخته ایست مطول و برآن هفده و تر بندند و آنرا ساعد نباشد و ملاوی اعنی کوشکها نیز نباشد، اصطخاب آنها بر خرکها کنند. بهروتری حاملی سازند وآن وتر را بر ظهر آن حامل نهند و بحرکت آن حوامل اوتار آنرا ساز کنند. اگر حوامل را بطرف انف کشند نغمات ثقیل شوند واگر بطرف شط کشند آهنگ حاد شود و با صبع دست راست قرع اوتارکنند وبانامل دست چپ اوتار مضروبه مهتر گردانند واین ساز راهم اهل ختای بسیار در عمل آورند
فرهنگ لغت هوشیار
استوار گری، استواری کاری محکم کردن استوار کردن کار، استواری احکام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلاقان
تصویر ایلاقان
ترکی جایباش ها
فرهنگ لغت هوشیار
یاتاقان ترکی بالشه دونیم دایره ازجنس بوبیت است که درموتوراتومبیل جاییکه دسته پیستونها برروی میل لنگ نصب میشود قراردارد یاتاقان باید همیشه در روغن شناور باشد یاتاغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلز یاتاقان
تصویر فلز یاتاقان
فلز سفید: توپال سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتقان
تصویر اتقان
((اِ))
محکم کردن، استوار کردن، استواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یاتاغان
تصویر یاتاغان
یاتاقان. یاطاقان، وسیله ای فلزی یا لاستیکی یا چرمی، که از ساییده شدن بازوی چرخ خودرو جلوگیری می کند
فرهنگ فارسی معین
نام جنگلی در جنوب دهکده ی نصرت آباد از دهکده های ناتل رستاق
فرهنگ گویش مازندرانی