- یاتاقان
- حلقۀ فلزی در اتومبیل که میله در داخل آن حرکت می کند
یاتاقان زدن: آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن
یاتاقان سوزاندن: آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن، یاتاقان زدن
معنی یاتاقان - جستجوی لغت در جدول جو
- یاتاقان
- بنگرید به یاطاغان یاطاغان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یاتاقان ترکی بالشه دونیم دایره ازجنس بوبیت است که درموتوراتومبیل جاییکه دسته پیستونها برروی میل لنگ نصب میشود قراردارد یاتاقان باید همیشه در روغن شناور باشد یاتاغان
یاتاقان. یاطاقان، وسیله ای فلزی یا لاستیکی یا چرمی، که از ساییده شدن بازوی چرخ خودرو جلوگیری می کند
ترکی جایباش ها
ازمطلقات آلات ذوات الاوتارو آن سازی بود که برهیئت تخته ایست مطول و برآن هفده و تر بندند و آنرا ساعد نباشد و ملاوی اعنی کوشکها نیز نباشد، اصطخاب آنها بر خرکها کنند. بهروتری حاملی سازند وآن وتر را بر ظهر آن حامل نهند و بحرکت آن حوامل اوتار آنرا ساز کنند. اگر حوامل را بطرف انف کشند نغمات ثقیل شوند واگر بطرف شط کشند آهنگ حاد شود و با صبع دست راست قرع اوتارکنند وبانامل دست چپ اوتار مضروبه مهتر گردانند واین ساز راهم اهل ختای بسیار در عمل آورند
استوار گری، استواری کاری محکم کردن استوار کردن کار، استواری احکام
محکم کردن، استوار کردن کاری، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن
آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن، یاتاقان زدن
فلز سفید: توپال سپید