جدول جو
جدول جو

معنی یاتاغان - جستجوی لغت در جدول جو

یاتاغان
قسمی شمشیر معمول ترک و عرب، شمشیر ترکی، اسلحه ای برای کشتن که بجای سلاح کمری اروپائی از کمر آویخته میشود، یتاغان، یاتاقان و یطقان، سیف، (لغت عربی به فرانسه)، محمل، بستر، جایگاه، جای، محور (در لکومتیف)، دو نیم دایره از جنس بوبیت که در موتور اتومبیل جایی که دستۀ پیستونها بر روی میل لنگ نصب می شود قرار دارد، یاطاقان، یاتاقان
لغت نامه دهخدا
یاتاغان
یاتاقان. یاطاقان، وسیله ای فلزی یا لاستیکی یا چرمی، که از ساییده شدن بازوی چرخ خودرو جلوگیری می کند
تصویری از یاتاغان
تصویر یاتاغان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاتاقان
تصویر یاتاقان
حلقۀ فلزی در اتومبیل که میله در داخل آن حرکت می کند
یاتاقان زدن: آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن
یاتاقان سوزاندن: آسیب دیدن یاتاقان های خودرو بر اثر نرسیدن روغن، یاتاقان زدن
فرهنگ فارسی عمید
از مطلقات آلات ذوات الاوتار و آن سازی بود بر هیئت تخته ای مطول و بر آن هفده وتر بندند و آن را ساعد نباشد و ملاوی اعنی کوشکها نیز نباشد، اصطخاب آنها بر خرکهاکنند به هر وتری حاملی سازند وآن وتر را بر ظهر آن حامل نهند و به حرکت آن حوامل اوتار آن را ساز کنند، اگر حوامل را بطرف انف کشند نغمات ثقیل شوند و اگر بطرف شط کشند آهنگ حاد شود و به اصبع دست راست قرع اوتار کنند و به انامل دست چپ اوتار مضر و به مهتز گردانند و این ساز را هم اهل ختای بسیار در عمل آورند، (مقاصدالالحان، مجلۀ سخن ج 5 شمارۀ 4 صص 281 - 282)
لغت نامه دهخدا
یاتاغان، رجوع به یاتاغان شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد، که در25 هزارگزی شمال باختری مشهد، در کنار راه شهر طوس قرار دارد، زمین آن جلگه ای و هوای آن معتدل است و 79تن سکنه دارد که شغل آنان زراعت و مالداری است، از آب رودخانه مشروب میشود و محصول غلات و تریاک دارد، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بریاجی است که در بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع است و 260 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
نام گروهی بی دین و لامذهب در روسیه، (ناظم الاطباء)، قومی از مردم قفقاز، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دیه های ناتل رستاق (از دهات نور) : فخرالدین بن قوام الدین مرعشی پس از فتح رستمدار واتاشان را در ناتل برای مقر خود برگزید و از ساری و رستمدار افرادی فراهم آورد و خندق عمیقی در دور شهر حفر کرد و اقامتگاه و حمامی برای خود و بازار و مسجدی جهت مردم ساخت، (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو، ص 149 و 151)
لغت نامه دهخدا
در اصطلاح مکانیک دو نیم دایره از جنس بوبیت است که در موتور اتومبیل جایی که دستۀ پیستونها بر روی میل لنگ نصب می شود قرار دارد، یاطاقان باید همیشه در روغن شناور باشد، یاتاغان
لغت نامه دهخدا
(لِ)
شهرکی است (به ماوراءالنهر. از وی تا لب رود پرک فرسنگی است و اندر وی سرای درم زدن است. (حدود العالم ص 116)
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است از بخش نوبران شهرستان ساوه با 1712 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
ازمطلقات آلات ذوات الاوتارو آن سازی بود که برهیئت تخته ایست مطول و برآن هفده و تر بندند و آنرا ساعد نباشد و ملاوی اعنی کوشکها نیز نباشد، اصطخاب آنها بر خرکها کنند. بهروتری حاملی سازند وآن وتر را بر ظهر آن حامل نهند و بحرکت آن حوامل اوتار آنرا ساز کنند. اگر حوامل را بطرف انف کشند نغمات ثقیل شوند واگر بطرف شط کشند آهنگ حاد شود و با صبع دست راست قرع اوتارکنند وبانامل دست چپ اوتار مضروبه مهتر گردانند واین ساز راهم اهل ختای بسیار در عمل آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاتاقان
تصویر یاتاقان
بنگرید به یاطاغان یاطاغان
فرهنگ لغت هوشیار
یاتاقان ترکی بالشه دونیم دایره ازجنس بوبیت است که درموتوراتومبیل جاییکه دسته پیستونها برروی میل لنگ نصب میشود قراردارد یاتاقان باید همیشه در روغن شناور باشد یاتاغان
فرهنگ لغت هوشیار
نام جنگلی در جنوب دهکده ی نصرت آباد از دهکده های ناتل رستاق
فرهنگ گویش مازندرانی