جدول جو
جدول جو

معنی ہولناکی - جستجوی لغت در جدول جو

ہولناکی
وحشتناکی، وحشت
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هولناک
تصویر هولناک
چیزی که بیم و هراس در انسان پدید آورد، پربیم و ترس، خطرناک
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خُو)
ترسناکی. هراسناکی
لغت نامه دهخدا
انتسابی است به شوخناک، قریه ای از قراء سمرقند، از آنجاست ابوبکر احمد بن خلف راوی، (از انساب سمعانی ورق 340)
لغت نامه دهخدا
حالت و چگونگی شوخناک، رجوع به شوخناک شود
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
حالت و چگونگی میلناک:
هر دود کز این مغاک خیزد
تا یک دو سه نیزه برستیزد
وآنگه به طریق میلناکی
گردد به طواف دیر خاکی.
نظامی (لیلی و مجنون ص 22)
لغت نامه دهخدا
(هََ/ هُو)
مرکّب از: هول عربی + ناک فارسی، مهیب. ترسناک. (یادداشت مرحوم دهخدا)، چیزی که از دیدن آن هیبت و ترس در دل پدید آید. (آنندراج) :
یکی باد برخاست بس هولناک
دل جنگیان شد از آن پر ز باک.
فردوسی.
جایی و چه جای از این مغاکی
مانندۀ گور هولناکی.
نظامی.
چو گردن کشید آتش هولناک
به بیچارگی تن بینداخت خاک.
سعدی (از آنندراج)،
یکی آتشین وادی هولناک
که از هول او دیو گشتی هلاک.
عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوفناکی
تصویر خوفناکی
ترسناکی مهیب بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزناکی
تصویر سوزناکی
حالت و کیفیت سوزناک
فرهنگ لغت هوشیار
هوس داری: چون پیرشدی حافظ، از میکده بیرون آی رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
مهیب، ترسناک ترسنال وحشتناک خوف انگیز. هولناکی: ترسناکی وحشتناکی خوف انگیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هولناک
تصویر هولناک
ترسناک، خوف انگیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هولناک
تصویر هولناک
ترسناک، هراس انگیز
فرهنگ واژه فارسی سره
بیمناک، ترس آور، ترسناک، ترسناک، خوف انگیز، خوفناک، دهشتناک، رعب آور، رعب انگیز، سهمناک، فجیع، مخوف، مخوف، موحش، مهیب، وحشتناک، وهمناک، هراس انگیز، هولناک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
قوی، وحشتناک، وحشت انگیز
دیکشنری اردو به فارسی
وحشت زایی، وحشت، وحشت زا بودن
دیکشنری اردو به فارسی