جدول جو
جدول جو

معنی ہوشیار - جستجوی لغت در جدول جو

ہوشیار
هوشیار، مراقب باشید، هوشمند، جالب، زرنگ، باهوش، زیرک، با تدبیر
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوشیار
تصویر نوشیار
(پسرانه)
یار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گوشیار
تصویر گوشیار
(پسرانه)
نام حکیمی از فارس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوشیار
تصویر کوشیار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
(پسرانه)
با هوش، آگاه، عاقل، خردمند، بیدار (نگارش کردی: هشیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
باهوش، هوشمند، زرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(هوشْ)
عاقل. فطن. بخرد. باهوش. خردمند. هشیار. ذکی. صاحب عقل. هوشمند:
چنین گفت با رخش کای هوشیار
مکن سستی اندر گه کارزار.
فردوسی.
ز فضل صاحب عباد و جود حاتم طی
مثل زنند حکیمان هوشیار قدیم.
سوزنی.
زنده کدام است بر هوشیار
آنکه بمیرد به سر کوی یار.
سعدی.
، حساس. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، آنکه مست نیست. مقابل مست. هشیار، آنکه مغمی علیه نباشد:
من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد.
حافظ.
- هوشیار شدن، افاقه. به هوش آمدن. از حالت مستی یا غشوه بیرون شدن
لغت نامه دهخدا
(گوشْ)
نام حکیمی بوده از فارس و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او کرده. (برهان). نام یکی از منجمان مشهور و اصح به کاف تازی است. (رشیدی). نام یکی از حکمای پارسی است. گویند که بوعلی شاگردی او کرده. (جهانگیری). لقب حکیمی که ابوالحسن نام داشت و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او نموده است. (غیاث). نام یکی از حکمای پارس است که ابوعلی شاگرد وی بوده است. (انجمن آرا) (آنندراج). وی کیا ابوالحسن گوشیاربن لبان بن باشهری جیلی (گیلانی) از بزرگان منجمان قرن چهارم بوده است گوشیار که مرکب است از گوش (نام یکی از فرشتگان در آئین زردشتی). به اضافۀ یار از پسوند داتۀ اوستایی. از تألیفات اوست: 1-زیج جامع. 2- زیج بالغ. 3- مجمل الاصول. 4- المدخل فی صناعه علم النجوم. 5- معرفه الاصطرلاب و عمله. (نقل از تعلیقات چهارمقاله چ معین صص 261-271) :
چو حل شده ست مرا زیج گوشیار سخن
کجا بطیره شوم من ز ریش خند و زنخ.
محمد بن بدیع نسوی (از لباب الالباب چ اروپا ج 1 ص 241 و چ نفیسی ص 200).
قول شرع آموز و باقی رنجه دان قول حکیم
کان خط بومعشر است و آن کتاب گوشیار.
امیرخسرو (از آنندراج).
گوشیار را چون گوش یار گوشوار در گوش کشد. (درۀ نادره چ شهیدی ص 99)
لغت نامه دهخدا
بر وزن هوشیار نام حکیمی بوده است از گیلان و بعضی گویند نام حکیمی بوده است از فارس و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او کرده است و با کاف فارسی هم آمده است، (برهان) (آنندراج)، اصح گوشیار است، (حاشیۀ برهان چ معین) : در حقایق آن علم و دقایق آن فن درجۀ کمال داشت، در حل مشکلات مجسطی بوریحان به تفهیم او محتاج بودی و بومعشر به اعشار فضل او نرسیدی، و فاخر به شاگردی او مفاخر شدی، کوشش کوشیار از مرتبه او متقاصر آمدی ... (مرزبان نامه)،
برکوشیار آمد از راه دور
سری پرارادت دلی پرغرور،
سعدی (بوستان)،
رجوع به گوشیار در همین لغت نامه و تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 261 و 271 شود
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان واقع در شمال سنقر و خاور راه فرعی سنقر به اوعباس. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
خردمند، ذکی، صاحب عقل، هوشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
باهوش، خردمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
يحذًر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
Alert, Conscious, Sober, Watchful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alerte, conscient, sobre, vigilant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
насторожений , свідомий , тверезий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
警戒する , 意識的な , 純粋な , 用心の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alerta, consciente, sóbrio, vigilante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alerta, consciente, sobrio, vigilante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
czujny, świadomy, trzeźwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
настороженный , сознательный , трезвый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
ہوشیار , ہوش مند
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
ตื่นตัว , มีสติ , สติดี , ระมัดระวัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
waspada, sadar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
עירני , מודע , פיכח , עירני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
警觉的 , 有意识的 , 清醒的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alert, bewust, nuchter, waakzaam
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
tahadhari, mwenye ufahamu, mwenye akili, mtaalamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
경계하는 , 의식적인 , 맑은 , 조심스러운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
uyanık, bilinçli, ayık, dikkatli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
সতর্ক , সচেতন , সতর্ক , সতর্ক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
सतर्क , जागरूक , होशियार , सतर्क
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
allerta, consapevole, sobrio, vigile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تیزبینی، هوشمندی، هوشیاری
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
wachsam, bewusst, nüchtern
دیکشنری فارسی به آلمانی