شهری از آلمان شرقی که در کنار کوهستان تورینگروالد واقع شده و دارای 57800 تن جمعیت است. کلیسایی از قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی و مؤسسۀ علوم جغرافی که به سال 1786 به دست ژوستوس پرتس تأسیس شد در این شهر باقی است. فلزکاری و ماشین آلات سازی و چینی سازی آن شهرت دارد
شهری از آلمان شرقی که در کنار کوهستان تورینگروالد واقع شده و دارای 57800 تن جمعیت است. کلیسایی از قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی و مؤسسۀ علوم جغرافی که به سال 1786 به دست ژوستوس پرتس تأسیس شد در این شهر باقی است. فلزکاری و ماشین آلات سازی و چینی سازی آن شهرت دارد
در دادستان دینیک در فصل 90 فقرۀ 4 آمده: ’سلطنت گوپت شاه در مملکت گوپت مجاور ایران ویج در کنار آب دایتی میباشد’. در دینکرد در کتاب نهم در فصل 16 فقرۀ 14 آمده: ’گوکپت در مملکت خارجه است’، لابد از ’مملکت خارجه’ خاک توران اراده شده که در بالای خوارزم واقعاست زیرا گوپت شاه عنوان اغریرث و پسرش میباشد، چنانکه میدانیم اغریرث پسر پشنگ برادر افراسیاب و کرسیوزسپهبد توران بوده و از نیکان شمرده شده محبت مخصوصی به ایرانیان داشت و به همین جرم افراسیاب او را کشت. به گفتۀ بندهشن در فصل 31 فقرۀ 20 ’از اغریرث گوپت شاه به وجود آمد’. در فقرۀ 22 فصل مذکور بندهشن مندرج است: ’افراسیاب اغریرث را ازبرای خطایش کشت در پاداش خداوند پسری چون گوپت شاه به او داد’. خاک گوپت شاه در کتاب بندهشن سوکوستان نامزد گردیده. در فصل 29 فقرۀ 5 آن مندرج است: ’اغریرث پسر پشنگ در مملکت سوکوستان است و او را گوپت شاه خوانند’ ولی بندهشن این مملکت را طوری تعریف کرده که با کتب دیگر مذکور موافق است چه در فصل 29 فقرۀ 13 مینویسد: ’مملکت سوکوستان در سر راه ترکستان به طرف چین واقع است’. بنابه فقرات فوق ایران ویج در اقصی بلاد ایران زمین مجاور خاک توران است و ذوق سلیم نیز چنین حکم می کند که این مملکت در همان سامان باشدنه در جای دیگر. (یسنا تألیف پورداود ج 1 ص 48)
در دادستان دینیک در فصل 90 فقرۀ 4 آمده: ’سلطنت گوپت شاه در مملکت گوپت مجاور ایران ویج در کنار آب دایتی میباشد’. در دینکرد در کتاب نهم در فصل 16 فقرۀ 14 آمده: ’گوکپت در مملکت خارجه است’، لابد از ’مملکت خارجه’ خاک توران اراده شده که در بالای خوارزم واقعاست زیرا گوپت شاه عنوان اغریرث و پسرش میباشد، چنانکه میدانیم اغریرث پسر پشنگ برادر افراسیاب و کرسیوزسپهبد توران بوده و از نیکان شمرده شده محبت مخصوصی به ایرانیان داشت و به همین جرم افراسیاب او را کشت. به گفتۀ بندهشن در فصل 31 فقرۀ 20 ’از اغریرث گوپت شاه به وجود آمد’. در فقرۀ 22 فصل مذکور بندهشن مندرج است: ’افراسیاب اغریرث را ازبرای خطایش کشت در پاداش خداوند پسری چون گوپت شاه به او داد’. خاک گوپت شاه در کتاب بندهشن سوکوستان نامزد گردیده. در فصل 29 فقرۀ 5 آن مندرج است: ’اغریرث پسر پشنگ در مملکت سوکوستان است و او را گوپت شاه خوانند’ ولی بندهشن این مملکت را طوری تعریف کرده که با کتب دیگر مذکور موافق است چه در فصل 29 فقرۀ 13 مینویسد: ’مملکت سوکوستان در سر راه ترکستان به طرف چین واقع است’. بنابه فقرات فوق ایران ویج در اقصی بلاد ایران زمین مجاور خاک توران است و ذوق سلیم نیز چنین حکم می کند که این مملکت در همان سامان باشدنه در جای دیگر. (یسنا تألیف پورداود ج 1 ص 48)
پادشاه نامی هندوستان که یونانیها نامش را ساندروکت توس نوشته اند. سلکوس با وی صلح کرد. و عهدی میان آن دو بدین ترتیب بسته شد که سلکوس نتیجۀ فتوحات اسکندر را در هند با قسمت بیشتر باختر و رخج ّ و بلوچستان، بپادشاه مزبور واگذار کند و او در عوض 500 فیل و مبلغ زیادی پول به سلکوس بدهد. و سلکوس بعنوان وثیقۀ عهد و پیمان دختر خود را بپادشاه هند داد. (تاریخ ایران باستان ص 2046). و رجوع به چان دراگوپتا شود
پادشاه نامی هندوستان که یونانیها نامش را ساندروکت توس نوشته اند. سلکوس با وی صلح کرد. و عهدی میان آن دو بدین ترتیب بسته شد که سلکوس نتیجۀ فتوحات اسکندر را در هند با قسمت بیشتر باختر و رُخج ّ و بلوچستان، بپادشاه مزبور واگذار کند و او در عوض 500 فیل و مبلغ زیادی پول به سلکوس بدهد. و سلکوس بعنوان وثیقۀ عهد و پیمان دختر خود را بپادشاه هند داد. (تاریخ ایران باستان ص 2046). و رجوع به چان دراگوپتا شود
نام یکی از پادشاهان بزرگ هند که بنام (سان دراکت توس) نیز در تاریخ نام وی آمده است و به شرحی که مؤلف ایران باستان نوشته است، این شخص بعد از بیرون آمدن اسکندر از هند و یاغی شدن مردم بر ولات مقدونی، با قشونی نیرومند تمامی هند را در نوردید و بحکمرانی مقدونیها در پنجاب هند خاتمه داد و خود مالک الرقاب هند تا گنک و ماوراء آن گردید و پادشاه هند شد و سلسلۀ پادشاهان دودمان او را سلسلۀ موریاس نامند. این پادشاه شهری بنا کرد که پاتالی پوترا نام نهاد و دور آن حصاری محکم ساخت وآن را پایتخت خود قرار داد. از حوادث تاریخی دوران سلطنت این پادشاه در هند یکی آن است که چون سلکوس (بنیانگزار سلطنت سلوکی ها در ایران که در 306 قبل از میلاد رسماً خود را پادشاه خوانده است) از طرف مشرق ایران تا سرزمین هند پیش رفت با این پادشاه مصادف شد و جنگ و ستیزه با وی را مصلحت ندانست و ناچار با او از در صلح و صفا درآمد و بعقیدۀ بعضی مورخین تمامی صفحاتی را که در طرف راست رود سند بود به پادشاه هند (چان دراگوپتا) داد و بلوچستان و افغانستان جنوبی و شمالی را هم به وی واگذار نمود و در ازای این واگذاری 500 فیل از این پادشاه گرفت و بعضی از مورخین نوشته اند که سلکوس برای اینکه وثیقه ای بپادشاه هند داده باشد دختر خود را به حبالۀ نکاح او درآورد ولی همه تاریخ نویسان بر این قول متفق نیستند و برخی عقیده دارند که پادشاه هند در ضمن عهدنامه اجازه داده است که مقدونیها با هندیها وصلت کنند اما خود او دختری از سلکوس بزنی نگرفته یا دختری به وی نداده است. (از تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2055- 2059 و صص 2066- 2214)
نام یکی از پادشاهان بزرگ هند که بنام (سان دراکت توس) نیز در تاریخ نام وی آمده است و به شرحی که مؤلف ایران باستان نوشته است، این شخص بعد از بیرون آمدن اسکندر از هند و یاغی شدن مردم بر ولات مقدونی، با قشونی نیرومند تمامی هند را در نوردید و بحکمرانی مقدونیها در پنجاب هند خاتمه داد و خود مالک الرقاب هند تا گنک و ماوراء آن گردید و پادشاه هند شد و سلسلۀ پادشاهان دودمان او را سلسلۀ موریاس نامند. این پادشاه شهری بنا کرد که پاتالی پوترا نام نهاد و دور آن حصاری محکم ساخت وآن را پایتخت خود قرار داد. از حوادث تاریخی دوران سلطنت این پادشاه در هند یکی آن است که چون سلکوس (بنیانگزار سلطنت سلوکی ها در ایران که در 306 قبل از میلاد رسماً خود را پادشاه خوانده است) از طرف مشرق ایران تا سرزمین هند پیش رفت با این پادشاه مصادف شد و جنگ و ستیزه با وی را مصلحت ندانست و ناچار با او از در صلح و صفا درآمد و بعقیدۀ بعضی مورخین تمامی صفحاتی را که در طرف راست رود سند بود به پادشاه هند (چان دراگوپتا) داد و بلوچستان و افغانستان جنوبی و شمالی را هم به وی واگذار نمود و در ازای این واگذاری 500 فیل از این پادشاه گرفت و بعضی از مورخین نوشته اند که سلکوس برای اینکه وثیقه ای بپادشاه هند داده باشد دختر خود را به حبالۀ نکاح او درآورد ولی همه تاریخ نویسان بر این قول متفق نیستند و برخی عقیده دارند که پادشاه هند در ضمن عهدنامه اجازه داده است که مقدونیها با هندیها وصلت کنند اما خود او دختری از سلکوس بزنی نگرفته یا دختری به وی نداده است. (از تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2055- 2059 و صص 2066- 2214)