گویشه. گویس. گویسه. (برهان). گودوش. گودوشه. گاودوش. گاودوشه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به معنی گویس است که ظرف و انای دوغ و ماست باشد. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ سروری) (آنندراج) (فرهنگ نظام)
گویشه. گویس. گویسه. (برهان). گودوش. گودوشه. گاودوش. گاودوشه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به معنی گویس است که ظرف و انای دوغ و ماست باشد. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ سروری) (آنندراج) (فرهنگ نظام)
اسم مصدر از گفتن. در فرهنگ دساتیر (صص 264-265) به معنی تکلم کردن و سخن گفتن آمده است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). مکالمه. گفتگو. گفتار، مقاله. (ناظم الاطباء). ترجمه مقاله. (برهان)
اسم مصدر از گفتن. در فرهنگ دساتیر (صص 264-265) به معنی تکلم کردن و سخن گفتن آمده است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). مکالمه. گفتگو. گفتار، مقاله. (ناظم الاطباء). ترجمه مقاله. (برهان)
نوعی از گاوهای بزرگ که در سواحل دریا و رودها زندگی کنند، (حاشیۀ برهان قاطع)، جانوری است از جنس گاو، (آنندراج)، جاموس معرب آن است، (دهار) (منتهی الارب)، ابوالقریض، ابوالعرمض، اقهبان، هرمیس کهب، گاومیش کلان سال، (منتهی الارب)، هنوز از بدی تا چه آیدت پیش به چرم اندر است این زمان گاومیش، فردوسی، میان بز و گاومیش و ستور شمردم شب و روز گردنده هور، فردوسی، یکی تخت زرین نهادند پیش همه پایها چون سر گاومیش، فردوسی، به پیلان گردنکش و گاومیش سپه را همی توشه بردند پیش، فردوسی، به هر یک ز ما بود پنجاه بیش سرافراز با گرزۀ گاومیش، فردوسی، نگاری نگارید بر خاک پیش همیدون بسان سر گاومیش، فردوسی، جهان پر ز گردون بد و گاومیش ز بهر خورش راه می راند پیش، فردوسی، یکی دفتری دید پیش اندرش نبشته کلیله بر آن دفترش به دست چپ آن جوان سترگ بریده یکی خشک چنگال گرگ سرون سر گاومیشی به راست همی این بر آن برزدی چونکه خواست، فردوسی، گروهی سران چون سر گاومیش دو دست از پس پشت بد پای پیش، فردوسی، خورشهای مردم همی رفت پیش به گردون و زیر اندرون گاو میش، فردوسی، وز آن گاو میشان همه دشت و غار فکندند ایرانیان بیشمار، (گرشاسب نامه)، جزیری که هفتاد فرسنگ بیش پس از خیزران بود و پر گاومیش، (گرشاسب نامه)، چه بر پیل و اشتر چه بر گاومیش با ثرط فرستاد از اندازه بیش، (گرشاسب نامه)، به تن هر یکی مهتر از گاومیش چو زوبین بر او خار یک بیشه بیش، (گرشاسب نامه)، بارکش چون گاومیش و حمله بر چون نره شیر گامزن چون ژنده پیل و بانگزن چون کرگدن، منوچهری، گاو میشی گرازدندانی کاژدها کس ندید چندانی، نظامی، زمین زیر عنانش گاوریش است اگر چه هم عنان گاومیش است، نظامی، گو ز زندان تا رود این گاومیش یا وظیفه کن ز وقفی لقمه ایش، مولوی، رجوع به گامیش و جاموش شود
نوعی از گاوهای بزرگ که در سواحل دریا و رودها زندگی کنند، (حاشیۀ برهان قاطع)، جانوری است از جنس گاو، (آنندراج)، جاموس معرب آن است، (دهار) (منتهی الارب)، ابوالقریض، ابوالعرمض، اقهبان، هرمیس کهب، گاومیش کلان سال، (منتهی الارب)، هنوز از بدی تا چه آیدت پیش به چرم اندر است این زمان گاومیش، فردوسی، میان بز و گاومیش و ستور شمردم شب و روز گردنده هور، فردوسی، یکی تخت زرین نهادند پیش همه پایها چون سر گاومیش، فردوسی، به پیلان گردنکش و گاومیش سپه را همی توشه بردند پیش، فردوسی، به هر یک ز ما بود پنجاه بیش سرافراز با گرزۀ گاومیش، فردوسی، نگاری نگارید بر خاک پیش همیدون بسان سر گاومیش، فردوسی، جهان پر ز گردون بد و گاومیش ز بهر خورش راه می راند پیش، فردوسی، یکی دفتری دید پیش اندرش نبشته کلیله بر آن دفترش به دست چپ آن جوان سترگ بریده یکی خشک چنگال گرگ سرون سر گاومیشی به راست همی این بر آن برزدی چونکه خواست، فردوسی، گروهی سران چون سر گاومیش دو دست از پس پشت بد پای پیش، فردوسی، خورشهای مردم همی رفت پیش به گردون و زیر اندرون گاو میش، فردوسی، وز آن گاو میشان همه دشت و غار فکندند ایرانیان بیشمار، (گرشاسب نامه)، جزیری که هفتاد فرسنگ بیش پس از خیزران بود و پر گاومیش، (گرشاسب نامه)، چه بر پیل و اشتر چه بر گاومیش با ثرط فرستاد از اندازه بیش، (گرشاسب نامه)، به تن هر یکی مهتر از گاومیش چو زوبین بر او خار یک بیشه بیش، (گرشاسب نامه)، بارکش چون گاومیش و حمله بر چون نره شیر گامزن چون ژنده پیل و بانگزن چون کرگدن، منوچهری، گاو میشی گرازدندانی کاژدها کس ندید چندانی، نظامی، زمین زیر عنانش گاوریش است اگر چه هم عنان گاومیش است، نظامی، گو ز زندان تا رود این گاومیش یا وظیفه کن ز وقفی لقمه ایش، مولوی، رجوع به گامیش و جاموش شود
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 13 هزارگزی جنوب اهواز، کنار راه آهن بندر شاهپور به اهواز، دشت، گرمسیر، دارای 230 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه در تابستان اتومبیل رو، ساکنین از طایفۀ نواصر هستند، این آبادی از دو محل به نام گاومیش بزرگ و کوچک بفاصله 3 هزارگز تشکیل شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) ده کوچکی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 2 هزارگزی جنوب خاور راه آهن اهواز به بندر شاهپور، دارای 30 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 13 هزارگزی جنوب اهواز، کنار راه آهن بندر شاهپور به اهواز، دشت، گرمسیر، دارای 230 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه در تابستان اتومبیل رو، ساکنین از طایفۀ نواصر هستند، این آبادی از دو محل به نام گاومیش بزرگ و کوچک بفاصله 3 هزارگز تشکیل شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) ده کوچکی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 2 هزارگزی جنوب خاور راه آهن اهواز به بندر شاهپور، دارای 30 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
گاوریش. احمق. گوبروت: نبود باید گوریش تا به آخر عمر که مردمان به چنین ضحکه ها شوند سمر. مسعودسعد. گر او از این پس گوریش خواندم شاید وز این حدیث نباید مرا نمود عدول. مسعودسعد. بود اندر جهان چو من گوریش باشد اندر جهان چو من نادان. مسعودسعد. رجوع به گاوریش و گوبروت شود
گاوریش. احمق. گوبروت: نبود باید گوریش تا به آخر عمر که مردمان به چنین ضحکه ها شوند سمر. مسعودسعد. گر او از این پس گوریش خوانَدم شاید وز این حدیث نباید مرا نمود عدول. مسعودسعد. بود اندر جهان چو من گوریش باشد اندر جهان چو من نادان. مسعودسعد. رجوع به گاوریش و گوبروت شود
گونه ای گاو که خاص مناطق معتدل و گرم آسیا و افریقا و اروپاست و دارای چند نژاد است که مهمترین نژاد های آن گاو میش هندی است و غالبا جهت استفاده آنرا اهلی میکنند. گاومیشان وحشی اکثر کوچکند و بیش از یک متر ارتفاع ندارند ولی گاومیشان وحشی هندی نسبه عظیم الجثه اند و ارتفاع آنها گاه تا 2 متر وزنشان تا 1500 کیلو گرم میرسد و دارای شاخهای بلندی هستند که گاهی طول آنها بر 2 متر بالغ میگردد. گاومیشان وحشی از حیوانات درنده مانند پلنگ و ببر و شیر هم باکی ندارند و غالبا با آنها مبارزه میکنند. گاومیشان را امروزه اسیر و اهلی میسازند. گاومیشان اهلی در گیلان و مازندران و آذربایجان و خوزستان و شهریار فراوانند و اکثر رگشان تیره و غالبا پیشانی شان سفید و منگوله دم آنها نیز سفید رنگ است. پوست گاومیش بسیار ضخیم و چرم آن مرغوب است. گاومیش اهلی غالبا عظیم الجثه و سنگین حرکت است و سر خود را موقع حرکت هم سطح بدن نگه میدارد. گوش گاومیش بزرگ است و در درون آن مو های بلندی مشاهده میشود. پستان گاومیش کوچک است
گونه ای گاو که خاص مناطق معتدل و گرم آسیا و افریقا و اروپاست و دارای چند نژاد است که مهمترین نژاد های آن گاو میش هندی است و غالبا جهت استفاده آنرا اهلی میکنند. گاومیشان وحشی اکثر کوچکند و بیش از یک متر ارتفاع ندارند ولی گاومیشان وحشی هندی نسبه عظیم الجثه اند و ارتفاع آنها گاه تا 2 متر وزنشان تا 1500 کیلو گرم میرسد و دارای شاخهای بلندی هستند که گاهی طول آنها بر 2 متر بالغ میگردد. گاومیشان وحشی از حیوانات درنده مانند پلنگ و ببر و شیر هم باکی ندارند و غالبا با آنها مبارزه میکنند. گاومیشان را امروزه اسیر و اهلی میسازند. گاومیشان اهلی در گیلان و مازندران و آذربایجان و خوزستان و شهریار فراوانند و اکثر رگشان تیره و غالبا پیشانی شان سفید و منگوله دم آنها نیز سفید رنگ است. پوست گاومیش بسیار ضخیم و چرم آن مرغوب است. گاومیش اهلی غالبا عظیم الجثه و سنگین حرکت است و سر خود را موقع حرکت هم سطح بدن نگه میدارد. گوش گاومیش بزرگ است و در درون آن مو های بلندی مشاهده میشود. پستان گاومیش کوچک است
گونه ای گاو که خاص مناطق معتدل و گرم آسیا و افریقا و اروپاست و دارای چند نژاد است که مهمترین نژاد های آن گاو میش هندی است و غالبا جهت استفاده آنرا اهلی میکنند. گاومیشان وحشی اکثر کوچکند و بیش از یک متر ارتفاع ندارند ولی گاومیشان وحشی هندی نسبه عظیم الجثه اند و ارتفاع آنها گاه تا 2 متر وزنشان تا 1500 کیلو گرم میرسد و دارای شاخهای بلندی هستند که گاهی طول آنها بر 2 متر بالغ میگردد. گاومیشان وحشی از حیوانات درنده مانند پلنگ و ببر و شیر هم باکی ندارند و غالبا با آنها مبارزه میکنند. گاومیشان را امروزه اسیر و اهلی میسازند. گاومیشان اهلی در گیلان و مازندران و آذربایجان و خوزستان و شهریار فراوانند و اکثر رگشان تیره و غالبا پیشانی شان سفید و منگوله دم آنها نیز سفید رنگ است. پوست گاومیش بسیار ضخیم و چرم آن مرغوب است. گاومیش اهلی غالبا عظیم الجثه و سنگین حرکت است و سر خود را موقع حرکت هم سطح بدن نگه میدارد. گوش گاومیش بزرگ است و در درون آن مو های بلندی مشاهده میشود. پستان گاومیش کوچک است
گونه ای گاو که خاص مناطق معتدل و گرم آسیا و افریقا و اروپاست و دارای چند نژاد است که مهمترین نژاد های آن گاو میش هندی است و غالبا جهت استفاده آنرا اهلی میکنند. گاومیشان وحشی اکثر کوچکند و بیش از یک متر ارتفاع ندارند ولی گاومیشان وحشی هندی نسبه عظیم الجثه اند و ارتفاع آنها گاه تا 2 متر وزنشان تا 1500 کیلو گرم میرسد و دارای شاخهای بلندی هستند که گاهی طول آنها بر 2 متر بالغ میگردد. گاومیشان وحشی از حیوانات درنده مانند پلنگ و ببر و شیر هم باکی ندارند و غالبا با آنها مبارزه میکنند. گاومیشان را امروزه اسیر و اهلی میسازند. گاومیشان اهلی در گیلان و مازندران و آذربایجان و خوزستان و شهریار فراوانند و اکثر رگشان تیره و غالبا پیشانی شان سفید و منگوله دم آنها نیز سفید رنگ است. پوست گاومیش بسیار ضخیم و چرم آن مرغوب است. گاومیش اهلی غالبا عظیم الجثه و سنگین حرکت است و سر خود را موقع حرکت هم سطح بدن نگه میدارد. گوش گاومیش بزرگ است و در درون آن مو های بلندی مشاهده میشود. پستان گاومیش کوچک است