جدول جو
جدول جو

معنی گوشیار - جستجوی لغت در جدول جو

گوشیار
(پسرانه)
نام حکیمی از فارس
تصویری از گوشیار
تصویر گوشیار
فرهنگ نامهای ایرانی
گوشیار
(گوشْ)
نام حکیمی بوده از فارس و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او کرده. (برهان). نام یکی از منجمان مشهور و اصح به کاف تازی است. (رشیدی). نام یکی از حکمای پارسی است. گویند که بوعلی شاگردی او کرده. (جهانگیری). لقب حکیمی که ابوالحسن نام داشت و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او نموده است. (غیاث). نام یکی از حکمای پارس است که ابوعلی شاگرد وی بوده است. (انجمن آرا) (آنندراج). وی کیا ابوالحسن گوشیاربن لبان بن باشهری جیلی (گیلانی) از بزرگان منجمان قرن چهارم بوده است گوشیار که مرکب است از گوش (نام یکی از فرشتگان در آئین زردشتی). به اضافۀ یار از پسوند داتۀ اوستایی. از تألیفات اوست: 1-زیج جامع. 2- زیج بالغ. 3- مجمل الاصول. 4- المدخل فی صناعه علم النجوم. 5- معرفه الاصطرلاب و عمله. (نقل از تعلیقات چهارمقاله چ معین صص 261-271) :
چو حل شده ست مرا زیج گوشیار سخن
کجا بطیره شوم من ز ریش خند و زنخ.
محمد بن بدیع نسوی (از لباب الالباب چ اروپا ج 1 ص 241 و چ نفیسی ص 200).
قول شرع آموز و باقی رنجه دان قول حکیم
کان خط بومعشر است و آن کتاب گوشیار.
امیرخسرو (از آنندراج).
گوشیار را چون گوش یار گوشوار در گوش کشد. (درۀ نادره چ شهیدی ص 99)
لغت نامه دهخدا
گوشیار
کسی که استراق سمع کند، کسی که پنهانی به صحبت دیگران گوش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوشیار
تصویر نوشیار
(پسرانه)
یار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوشیار
تصویر کوشیار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
(پسرانه)
با هوش، آگاه، عاقل، خردمند، بیدار (نگارش کردی: هشیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
باهوش، هوشمند، زرنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشوار
تصویر گوشوار
گوشواره، گوش مانند، گوشه مانند، گوشۀ ایوان، کنج اتاق
فرهنگ فارسی عمید
گوشواره، آنچه گوش میبرد و حمل میکند، مراد زیوری است سیمینه یا زرینه و یا بلورینه یا از فلزات دیگر یا از جنس سنگهای قیمتی که در گوش آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
خردمند، ذکی، صاحب عقل، هوشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشخار
تصویر گوشخار
گوشواره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
باهوش، خردمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوشدار
تصویر گوشدار
دارای گوش، دارنده گوش، دارای آلت شنوایی، شنونده، سامع، آن که استراق سمع کند، متوجه، مراقب، محافظت کننده، نگهبان، حامی، حمایت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
Alert, Conscious, Sober, Watchful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alerte, conscient, sobre, vigilant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
uyanık, bilinçli, ayık, dikkatli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
ہوشیار , ہوش مند
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
ตื่นตัว , มีสติ , สติดี , ระมัดระวัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
waspada, sadar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
עירני , מודע , פיכח , עירני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
警戒する , 意識的な , 純粋な , 用心の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
警觉的 , 有意识的 , 清醒的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
tahadhari, mwenye ufahamu, mwenye akili, mtaalamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
경계하는 , 의식적인 , 맑은 , 조심스러운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
настороженный , сознательный , трезвый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
সতর্ক , সচেতন , সতর্ক , সতর্ক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
सतर्क , जागरूक , होशियार , सतर्क
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
allerta, consapevole, sobrio, vigile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
wachsam, bewusst, nüchtern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alert, bewust, nuchter, waakzaam
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
насторожений , свідомий , тверезий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
czujny, świadomy, trzeźwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alerta, consciente, sobrio, vigilante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
alerta, consciente, sóbrio, vigilante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هوشیار، مراقب باشید، هوشمند، جالب، زرنگ، باهوش، زیرک، با تدبیر
دیکشنری اردو به فارسی