جدول جو
جدول جو

معنی گوشور - جستجوی لغت در جدول جو

گوشور
دارای گوش، صاحب گوش، شنونده، شنوا، برای مثال گوشور یک بار خندد کر دو بار / چون که لاغ املی کند یاری به یار (مولوی - ۷۲۴)
تصویری از گوشور
تصویر گوشور
فرهنگ فارسی عمید
گوشور
دارای گوش صاحب گوش، شنونده: سامع: چونکه لاغ املا کند یاری بیار گوشور یک بار خندد کر دو بار، دارای گوشی بزرگ: پدید آمد از دور مردی سترگ پر از موی و با گوشهای بزرگ... سکندر بدان گوشور گفت: رو بیاور کسی تا چه بینیم نو
فرهنگ لغت هوشیار
گوشور
((وَ))
فرمانبر، مطیع
تصویری از گوشور
تصویر گوشور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشوری
تصویر گوشوری
دارای گوش بودن، شنوندگی سامع بودن، دارای گوش بزرگ بودن
فرهنگ لغت هوشیار
سفیذ آب که بروی تن مالند تا چرک آسانتر رود و بیشتر در حمامها استعمال میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشوار
تصویر گوشوار
گوشواره، گوش مانند، گوشه مانند، گوشۀ ایوان، کنج اتاق
فرهنگ فارسی عمید
گوشواره، آنچه گوش میبرد و حمل میکند، مراد زیوری است سیمینه یا زرینه و یا بلورینه یا از فلزات دیگر یا از جنس سنگهای قیمتی که در گوش آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به منشور قطعه ای از بلور که دارای قاعده مثلث است و نور را تجزیه کند، جمع مواشیر
فرهنگ لغت هوشیار