جدول جو
جدول جو

معنی گوزگوزی - جستجوی لغت در جدول جو

گوزگوزی
کوچک اندام و پرفیس و افاده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوزگانی
تصویر گوزگانی
تیماج، پوست دباغی شدۀ بز، پرندخ، پرنداخ، لکا، پرانداخ، سختیان
از مردم گوزگانان
فرهنگ فارسی عمید
(گَ / گُو)
منسوب به گوزگان: و از وی (از انبیر قصبۀ گوزگانان) پوستهاء گوزگانی خیزد که به همه جهان ببرند. (حدود العالم چ دانشگاه ص 97). رجوع به گورکانی شود
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو)
بر وزن مولتانی، تیماج و سختیان را گویند، و با زای فارسی هم به نظر آمده است. (برهان) (آنندراج). سختیان. (السامی فی الاسامی)
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو)
گردکان بازی
لغت نامه دهخدا
(لَ / لُو لَ / لُو)
لوزی لوزی. به قطعات لوزی شکل
لغت نامه دهخدا
(گُ زُ)
بنوزو (1428-1498 میلادی). نقاش ایتالیایی که در فلورانس متولد شد. از آثار اوست: ورود مجللانۀ سن تما داکن (موزۀ لوور) ، ملتزمین رکاب پادشاهان مجوس (کلیسای مدیسی فلورانس). وی یک بخش از کودکستان مشهور کامپو سانتو د پیز را تزیین کرده است
لغت نامه دهخدا
یکی از فرمانروایان مغول در ایران که از سال 637 تا 643 هجری قمری حکمرانی داشت، رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 575 و چ عبدالحسین نوایی ص 584 و مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 139 و ترجمه آن ص 185 شود
لغت نامه دهخدا
(گُ زَ)
دهی است از دهستان کارواندر بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 56000گزی جنوب باختری خاش و 7000گزی شمال شوسۀ خاش به ایرانشهر. دارای 35 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(وِزْ وِ)
در تداول، موی وزکرده و ژولیده و دارای جعدهای بسیار ریز و نامرتب. (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
منسوب به گوزگانان. الف - از مردم گوزگانان ب - ساخته گوزگانان، تیماج سختیان (که در اصل منسوب به گوزگانان بود)، توضیح اصل آن ترکیب وصفی پوست گوزگانی بود: انبیر قصبه گوزگانانست... و از وی پوستهای گوزگانی خیزد که بهمه جهان ببرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوزلوزی
تصویر لوزلوزی
بقطعات لوزی شکل لوزی لوزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وزوزی
تصویر وزوزی
موی وز کرده وژولیده ودارای جعدهای بسیار ریز و نامرتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وزوزی
تصویر وزوزی
((وِ وِ))
موی مجعد با فرهای ریز و بسیار
فرهنگ فارسی معین