کعب پا را گویند. (برهان). استخوان برآمدۀ کعب پا است، و معرب آن قوزک است، چه گوز به معنی خمیده و کج است. (انجمن آرا) (آنندراج). کعب پا که بجول نیز گویند. (رشیدی). قوزک (در تداول) ، کردی گوزک (استخوان پا) ، زازا گوزکه ’ژابا ص 369’، دزفولی گوزک ’امام’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : گوزک راست گر جهد یک چند گردد از ناز و کام خشنومند. ناظم اختلاجات (از رشیدی) گوزک پنبه. غوزه. (یادداشت مؤلف)
کعب پا را گویند. (برهان). استخوان برآمدۀ کعب پا است، و معرب آن قوزک است، چه گوز به معنی خمیده و کج است. (انجمن آرا) (آنندراج). کعب پا که بجول نیز گویند. (رشیدی). قوزک (در تداول) ، کردی گوزک (استخوان پا) ، زازا گوزکه ’ژابا ص 369’، دزفولی گوزک ’امام’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : گوزک راست گر جهد یک چند گردد از ناز و کام خشنومند. ناظم اختلاجات (از رشیدی) گوزک پنبه. غوزه. (یادداشت مؤلف)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در 6000 گزی باختر ساردوئیه، سر راه فرعی ساردوئیه به راین. سکنۀ آن 10 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در 6000 گزی باختر ساردوئیه، سر راه فرعی ساردوئیه به راین. سکنۀ آن 10 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)